همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

چگونه برای وبلاگ‌مان بک‌لینک‌هایی منطقی و مطابق با میل گوگل بساز



در آخرین بروز رسانی پنگوئن گوگل ، وبمسترهای بسیاری راه و روش اشتباهی که رفته بودند را یافتند و از این رو در وبلاگ‌هایشان دچار افت بازدید و کاهش رتبه شدند.

چند روز قبل ویدیویی را از Matt Cutts مشاهده می‌کردم که در آن توضیحاتی درباره‌ی چگونگی ساخت بک‌لینک‌های سالم (از نظر گوگل) داده بود. به صورتی که این نوع بک‌لینکها هیچ نوع آسیب و خسارتی را به رتبه وبلاگ شما در گوگل وارد نمی‌کند ، بلکه می‌تواند باعث افزایش رتبه وبلاگ شما در این موتور جستجو  نیز شود.
به این منظور ، چکیده‌ای از نکات مهم و کاربردی مطرح شده در این ویدیو را در ادامه‌ی این مطلب آورده‌ام که می‌توانید این نکات را مطالعه کرده و از آنها استفاده کنید.


۱ . نوشتن مطالب بحث انگیز


نوشتن مطالب بحث برانگیز یکی از راه‌هایی است که می‌تواند باعث جلب توجه بسیاری از مخاطبان به وبلاگ شما شود.
شما می‌توانید درباره‌ی خدمات نامناسب سرویس دهندگان اینترنتی بنویسید ، تجربه‌هایتان را با دیگران به اشتراک بگذارید ، بازی وبلاگی راه بیاندازید ، وبسایت‌ها ، شرکت‌ها ، افراد و شغل‌های مختلف را با یکدیگر مقایسه کنید و صدها روش دیگر …
مواردی که ذکر شد بعضی از راه‌ و روش‌هایی بود که وبلاگ‌ها و وبسایت‌های مشهور برای جلب توجه مخاطبان از آن بهره می‌برند.

نوشتن اینگونه مطالب علاوه بر اینکه می‌تواند باعث جلب توجه به وبلاگ‌تان شود ، بلکه می‌تواند وبلاگ‌تان را به عنوان یک وبلاگ انزجار آور معرفی کرده و برچسب دار کند. باید به این نکته هم توجه داشته باشید بین نوشتن مطالب بحث برانگیز و مطالبی که باعث گسترش نفرت‌ها می‌شود تنها یک موی نازک قرار دارد. (تعادل را رعایت کنید ! )
پس اگر توانایی این را دارید تا مطالبی بحث برانگیز و چالشی بنویسید ، حتما نوشتن را آغاز کنید و مطمئن باشید کسانی که مطالب‌تان را می‌خوانند ، آن را با دوستان و مخاطبان وبلاگ‌شان نیز به اشتراک خواهند گذاشت.


۲ . فعالیت در انجمن‌ها و سایت‌های پرسش و پاسخ


وبسایت‌های بسیاری هستند که می‌توانید با عضویت در آنها به سوالات و مشکلات دیگر کاربران پاسخ داده و باعث رفع مشکلات آنها شوید. مطمئن باشید ، برخی از این کاربران به خاطر تشکر از شما هم که شده باشد ، لینک وبلاگ‌تان را در وبلاگ یا وبسایت‌شان قرار می‌دهند.


 ۳ . پژوهش کنید


مطالبی ارسال کنید که نتیجه‌ی تحقیقات و پژوهش‌های شما باشد. در این مطالب آمار و ارقام بدست آمده از پژوهش خود را منتشر کرده و آنها را با یکدیگر مقایسه و آنالیز کنید.
برای نوشتن چنین مطالبی باید به تلاش و پشتکار خود بیافزایید. ولی در عوض ، نتیجه بدست آمده از این پژوهش‌ها ، می‌تواند برای شما و وبلاگ‌تان بسیار مفید باشد.

معمولا این گونه مطالب برای مخاطبان بسیار جذاب است. به همین دلیل ممکن است لینک مطلب شما را لینک‌دونی وبلاگ‌شان قرار دهند.


۴ . خبرنامه‌ها


برای وبلاگ‌تان خبرنامه‌ی ایمیلی ایجاد کنید و از دوستان و خواننده‌های وبلاگ‌تان بخواهید تا در آن عضو شوند.
توسط این خبرنامه برای افرادی که به عضویت آن در آمده‌اند ، آخرین مطالب وبلاگ‌تان را ارسال کنید. توسط این روش ، خواهید توانست برای وبلاگ‌تان لینک‌های ورودی بسیاری بسازید.

می‌توانید برای ایجاد خبرنامه ایمیلی و ارسال خودکار مطالب به ایمیل مشترک‌ها ، از سرویس فیدبرنر استفاده کنید. برای عضویت در فیدبرنر تنها کافیست یک اکانت گوگل داشته باشید.


۵ . شبکه‌های اجتماعی


شبکه‌های اجتماعی ( مانند تویتر ، فیسبوک ، گوگل پلاس و … ) مکان مناسبی هستند برای معرفی شما و وبلاگ‌تان ! در این وبسایت‌ها ثبت‌نام کرده ، مطالب‌تان را با دیگران به اشتراک بگذارید و از آنها بخواهید درباره‌ی مطلبی که منتشر کرده‌اید ، اظهار نظر کنند.


۶ . انتشار لیستی از بهترین مطالب دیگر وبسایت‌ها


مطمئناً تاکنون با مطالبی ، همچون : ۱۰۰ پوسته حرفه‌ای وردپرس ، والپیپرهای زیبا از ستارگان فوتبال جهان ، بیش از ۲۵ آموزش حرفه‌ای فتوشاپ و … برخورد کرده‌اید. در این مطالب ، نویسنده سعی می‌کند لیستی از بهترین منابع را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارد.
وقتی یک بازدیدکننده لیستی متنوع و کامل از چیزهایی که به دنبال آن بوده است ، پیدا می‌کند. سعی می‌کند آن را با دیگر دوستان خود نیز به اشتراک بگذارد. این به اشتراک گذاری می‌تواند از طریق انتشار لینک مطلب شما در شبکه‌های اجتماعی و یا وبلاگ شخصی خود فرد بازدیدکننده باشد.


۷ . برای وبسایت‌تان یک وبلاگ بسازید !


اگر یک وبسایت دارید ، در کنار آن یک وبلاگ نیز ایجاد کنید. این وبلاگ می‌تواند یک زیر دامنه از دامنه‌ی اصلی وبسایت‌تان باشد. داشتن وبلاگ و نوشتن در آن ، علاوه بر اینکه می‌تواند به معرفی وبسایت و خدمات‌تان کمک بیشتری کند ، می‌تواند باعث رونق کسب و کار شما نیز شود.

اگر سایت شرکتی دارید ، رعات نکات زیر برای نوشتن در وبلاگ ، می‌تواند در رشد وبلاگ ، وبسایت و حتی کسب و کار شما مفید باشد :

  • اخبار شرکت‌تان را در وبلاگ منتشر کنید.
  • درباره‌ی خدمات و مزایای شرکت‌تان بنویسید.
  • محصولات و خدمات خود را به مشتریان معرفی کنید.
  • محصولات خود را با محصولات دیگر شرکت‌ها مقایسه کرده و یا نقد کنید.
  • آموزش‌ها و مقالاتی مرتبط با زمینه‌ی فعالیت‌تان در وبلاگ شرکت منتشر کنید.
  • و …

با ایجاد وبلاگ ، نوشتن در آن و معرفی آن به . با ثبت وبلاگ در این وبسایت ها ، می‌توانید بازدیدکننده‌های هدفمندی را به وبسایت و وبلاگ خود ارجاء دهید. ( که این می‌تواند برای کسب‌و‌کار شما بسیار مفید باشد ! )


۸ . ارائه‌ی محصولات و خدمات رایگان


اگر توانایی این را دارید تا خدماتی را به صورت رایگان برای بازدیدکننده‌هایتان فراهم کنید ، بهتر است هر چه زودتر کارتان را شروع کنید.
به طور مثال اگر وبسایت‌تان درباره‌ی مسائل مربوط به طراحی وب است ، می‌توانید پوسته‌هایی را به صورت رایگان طراحی یا ترجمه کرده و منتشر کنید.


منبع



شیطان

شیطان



مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید)).. از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.. شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.




نتیجه داستان:


کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد. این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.



بنازم به این خدای مهربون و رئوف ...

بنازم به این خدای مهربون و رئوف ...




در عیون اخبار الرضا(علیه السلام) در حدیثى از پیامبر(صلی الله علیه و آله) مى‏خوانیم:

خداوند متعال چنین فرموده: من سوره حمد را میان خود و بنده‏ام تقسیم کردم نیمى از آن براى من، و نیمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مى‏خواهد از من بخواهد:

هنگامى که بنده مى‏گوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداوند بزرگ مى‏فرماید بنده‏ام بنام من آغاز کرد، و بر من است که کارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر برکت کنم ،
و هنگامى که مى‏گوید «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» خداوند بزرگ مى‏گوید بنده‏ام مرا حمد و ستایش کرد، و دانست نعمتهایى را که دارد از ناحیه من است، و بلاها را نیز من از او دور کردم، گواه باشید که من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنیاى او مى‏افزایم، و بلاهاى آن جهان را نیز از او دفع مى‏کنم، همانگونه که بلاهاى دنیا را دفع کردم ،
و هنگامى که مى‏گوید « الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداوند مى‏گوید: بنده‏ام گواهى داد که من رحمان و رحیمم، گواه باشید بهره او را از رحمتم فراوان مى‏کنم، و سهم او را از عطایم افزون مى‏سازم ،
و هنگامى که مى‏گوید « مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» او مى‏فرماید: گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان مى‏کنم، حسناتش را مى‏پذیرم، و از سیئاتش صرف نظر مى‏کنم ،
و هنگامى که مى‏گوید « إِیَّاکَ نَعْبُدُ» خداوند بزرگ مى‏گوید بنده‏ام راست مى‏گوید، تنها مرا پرستش مى‏کند، من شما را گواه مى‏گیرم بر این عبادت خالص ثوابى به او مى‏دهم که همه کسانى که مخالف این بودند به حال او غبطه خورند ،
و هنگامى که مى‏گوید « إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» خدا مى‏گوید: بنده‏ام از من یارى جسته، و تنها به من پناه آورده گواه باشید من او را در کارهایش کمک مى‏کنم، در سختیها به فریادش مى‏رسم، و در روز پریشانى دستش را مى‏گیرم ،
و هنگامى که مى‏گوید « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ...» (تا آخر سوره) خداوند مى‏گوید این خواسته بنده‏ام بر آورده است، و او هر چه مى‏خواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد آنچه امید دارد، به او مى‏بخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش مى‏سازم.



خروپف های زن‎ پیر

خروپف های زن‎ پیر




زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد وی برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند.


پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است!


از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود. قدر هر کسی رو بدونید تا یه روزی پشیمون نشید



آگهی های تبلیغاتی جالب

آگهی های تبلیغاتی جالب

هدف از طراحی آگهی های تبلیغاتی جلب توجه بیننده است. در بعضی از آگهی ها از طنز و شوخی برای جلب توجه بیننده استفاده می شود، اما نوع دیگری از آگهی ها وجود دارد که با افراط به ارائه چیزی می پردازند. امروز قصد داریم چند نمونه زیبا و جذاب از آگهی های تبلیغاتی را به شما نشان دهیم که از طنز و شوخی برای ارسال پام اصلی آگهی استفاده شده است. مطمئنا با دیدن آنها ماهیچه های شما منقبض خواهد شد و ذهنتان درگیر محتوا و سبک طراحی آنها خواهد شد. این مجموعه با ایده های خلاقانه ذهن شما را به سوی ساخت یک تبلیغ بکر و منحصر به فرد باز خواهد کرد. امیدوارم از دیدن این مجموعه لذت ببرید.









منبع : persiangfx

ادامه مطلب ...

نرگس برای عکاس نمی‌خندد

نرگس برای عکاس نمی‌خندد


در خبرها آمده بود که شهردار محترم تهران مبلغ 3 میلیارد تومان را برای بازسازی لبنان اختصاص داد.

آقای شهردار این تصاویر را قبلا دیده اید؟
تصاویر کودکانی که به خاطر آتش سوزی در مدرسه و به خاطر نبود بخاری گازی و امکانات گرمایشی مناسب به این چهره افتاده‌اند ....
 
آیا ما کم حافظه شده‌ایم؟ آیا جناب شهردار یادی از این عزیزان کرده اند؟
آیا کمک به مردم روستایی و به دور از امکانات مملکت خودمون از بذل بخشش برای کشورهای دیگه واجب تر نیست؟

و بسیار پرسش های بی پاسخ دیگر ...




مدرسه ای که در آتش سوخت

و 6 دختر و دو پسر نزدیک به 50 درصد سوختگی

رو روی بدنشون تا اخر عمر یدک خواهند کشید .




این اتفاق در 14 آذر 85 اتفاق افتاد .










نرگس برای عکاس نمی‌خندد


برق نگاه معصومشان ‌با قاب‌های چو بی در دست که در آن ‌چهره‌هایی متفاوت از تصویر فعلی‌اشان را نشان‌ می‌داد، آتش به دلمان زد.
عمق نگاه نافذشان شرمسارمان کرد که چرا نباید یک بخاری استاندارد در کلاسشان می‌بود، و انگشت‌های ذوب شده‌ نرگس در کنار کتاب فارسی کلاس سوم ما را ناخودآگاه به یاد حسنک کجایی، تصمیم کبری، روباه و خروس و ده‌ها درس خاطره‌انگیز دیگر این دوره انداخت.
نمی‌دانیم وقتی به درس پترس فداکار می‌رسند، چه تصویری از انگشت پترس در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمی‌دانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست می‌دارند. دخترکان و پسرکانی با قاب‌های بزرگ در دست که حسرت و رنج در چشمانشان موج می‌زند، بچه‌هایی که رنگ نداشته دیوار خانه‌اشان حکایت از جیب خالی والدینشان برای هزینه‌های سرسام‌آور درمان دارد و نمی‌دانیم چرا تا به امروز گره‌های چروک چهره‌‌هایشان که قرار بود ترمیم شوند، هنوز باز نشده است و این پرسش که آیا در میان سیل پزشکان این مرز و بوم کسی حاضر است با ظرافت انگشتانش مرهمی برای صورتکان این بچه‌ها باشد، ما را به خود مشغول کرده است.
نرگس در روستایشان به دنبال مرغ خانه‌اشان می‌دود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروس‌های خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند..
نرگس در کنار دیگر بچه‌های قربانی غفلت ما در کنار بچه‌های روستا برای گرفتن یک عکس حاضر می‌شود اما او برای عکاس نمی‌خندد.
نرگس دفتر مشقش را باز می‌کند، به زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست می‌گیرد و در سطر اول می‌نویسد: ای کاش کلاسمان آتش نمی‌گرفت
 
 به شهردار امیدی نیست، با امید  اینکه این تصاویر در آینده  فیلتر نشوند، این ایمیل را برای دوستان و آشنایانتان  بفرستید  شاید به دست  پزشکی میهن ‌پرست  و انساندوست برسد و درد این کودکانِ سرزمین خشکیده‌مان را مرهمی بخشد

درآمدی راحت و مادامالعمر


کسب درآمد از سایت ایرانی ای باکس به راحتی درآمدی بالا داشته باشید



ای باکس یکی از قدرتمندترین سایت های کلیکی ایرانیست که نزدیک به 1 ساله شروع به کار کرده.سیستم کار باهاش به اینگونه هست که در ازای دیدن تبلیغات به شما مبلغی رو میده.کاملا قانونی و در ستاد ساماندهی وزارت ارشاد کشور ثبت شده.خیلی ها ثبت نام کردن و چون کار با این سیستم رو بلد نبودن دیگه کار نکردن.برای همین میخوام مختصر در موردش توضیح بدم.





بعد از عضویت و ورودتون در سایت.بالای صفحه سمت چپ نوشته مشاهده آگهی ها.شما از اونجا چند آگهی رو میبینید.یه بار کلیک کنید روش بعد یه تیک میاد رو تیک کلیک کنید بعد یه صفحه باز میشه که یه مستطیل سبز شروع به لود شدن میشه کامل که شد مینویسه یه مقداری به حساب شما اضافه شد.و همینجور یکی یکی تبلیغات رو نگاه کنید هر روز و بعد از اینکه حسابتون به حد نصاب رسید میتونید پولتونو برداشت کنید

خصوصیات این سایت

قانونی و ثبت شده در ستاد ساماندهی

مکانی امن برای کسب درامد شما

پرداخت به تمام بانکهای عضو شتاب

پیش از 20000 کاربر

بیش از 66 میلیون تومان پرداخت

دارای 4عضویت استاندارد،برنزی،نقره ای،طلایی

مهم تر از همه این سایت کاملا ایرانی.کاربران ایرانی.و مدیریتی قوی دارد.



 

کاربردهای مختلف صرف فعل " مردن " در فرهنگ ما !!

کاربردهای مختلف صرف فعل " مردن " در فرهنگ ما !!


  1. برو بمیر : برو گمشو !
  2. بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
  3. می میرم برایت : عاشقتم !
  4. می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
  5. مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
  6. نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
  7. مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
  8. مرده : بی حال !
  9. مردنی : نحیف و لاغر !
  10. مردم : خسته شدم!
  11. من بمیرم ؟ : راست می گویی


در مورد ژاپنی ها


در مورد ژاپنی ها  


 وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سر جایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.

 چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کمپهای مردم سیلزده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه همه را جلب کرد ، بعد دیدیم که مسئولان شهر جلوی مردم سجده میکنند و معذرت میخواهند بخاطر اینکه سونامی شده و ما نتوانستیم بهتر از این از شما مراقبت کنیم.

 چیزی نگذشت که عکس مدارس صحرایی شهر فوکوشیما منتشر شد ! با نهایت شرمندگی سالن ورزشی رو پارتیشن زده بودند و بصورت کلاسهای مجزا با حداکثر ۱۵ دانش آموز در آورده بودند . نکته اش هم اینکه همه کلاسها یه ال سی دی ۳۲ اینچی داشت. وزیر آموش و پرورششان هم توی رسانه ها ضمن کلی عذر خواهی قول داد که بزودی حداقل امکانات را برای دانش آموزان مهیا خواهد کرد. یعنی این چیزها را تازه زیر حداقل میدانند!


محاسبه کنید حداکثر را. چند روز قبل هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی سپاه مهندسین پیر تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند! چرا؟ چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.


 حالا هم که این خبر پایین در آمده که بزرگواری میفرمایید و میخوانید: بازگرداندن میلیاردها ین پس از سونامی: به گزارش خبرگزاری آلمان، مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل ، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشته‌اند، بیش از سه و نیم میلیارد ین ( بیش از ۴۵ میلیون دلار) پول را که در مناطق سیل زده یافته اند به دولت بازگردانده اند. همچنین ۵۷۰۰ گاوصندوق پیدا شده پس از سیل که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، به دولت داده شده است. سخنگوی پلیس ژاپن اعلام کرد مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون ۹۶ درصد مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است. زلزله و سونامی در ژاپن که در ماه مارس رخ داد، دستکم ۲۰ هزار کشته و هزاران نفر بیخانمان برجا گذاشت. اونوقت فکرشو بکنید خدا ما رو ببره بهشت، اینا رو ببره جهنم نکته جالب اینجاست که بدونید در فرهنگ ژاپنی مفهومی بنام "گناه" وجود نداره... و اصلا" مردم با این مفهموم هیچ آشنایی ندارن... تنها مفهوم بازدارنده در اونجا، "شرمندگی" است. واسه همینه که کسی که درست کارش و انجام نمیده و پیش مردم شرمنده میشه، حتی ممکنه که دست به خودکشی بزنه، چون دیگه چیزی برای از دست دادن نداره... "شرمندگی" مفهوم زمینی و "گناه" مفهوم آسمانی است. "شرمندگی" بین شخص و اطرافیانش اتفاق میفته، اطرافیانی که شخص همیشه اونها رو میبینه، ولی "گناه" بین شخص و خدایی هست که هیچ وقت بشر اون رو ندیده و نخواهد دید.... و نتیجه این 2 باور رو ببینید!



مجبورم ...


اگر میخندم از اجبار عکاس است!!



بی خیال درس و مشق ... پولو بچسب


همین الان فکر کن .. ببین کاری که میکنی اصلا ارزشش رو داره





سفسطه چیست؟


سفسطه چیست؟




تا به حال تعاریف زیادی درباره این کلمه خوانده ام ولی راستش را بخواهید هیچ تعریفی به کاملی و شفافیت تعریف زیر نیست.

سفسطه چیست؟
شاگردان از استادشان پرسیدند: “سفسطه چیست؟”
استاد کمی فکر کرد و جواب داد: “گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟”
هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند: “خوب مسلما کثیفه!”
استاد گفت: “نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟”
حالا پسرها می گویند: “تمیزه!”
استاد جواب داد: “نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد” و باز پرسید: “خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟”
یک بار دیگر شاگردها گفتند: “کثیفه!”
استاد گفت: “اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟”
بچه ها با سر درگمی جواب دادند: “هر دو!”
استاد این بار توضیح می دهد: “نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!”
شاگردان با اعتراض گفتند: “بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است.”
استاد در پاسخ گفت: “خوب پس متوجه شدید، این یعنی سفسطه! خاصیت سفسطه بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی!”


صادق هدایت


صادق هدایت




61 سال قبل، روز 19 فروردین 1330 صادق هدایت نویسنده معروف ایران در آشپزخانه آپارتمانی

در خانه شماره 37 خیابان شامپیونه پاریس با پناه بردن به گاز به زندگی خود پایان بخشید.




ماریا خرسند

بانو خرسند





ماریا خرسند، بانوی 49 ساله مازندرانی، یکی از مدیران مشهور صنعت آی‌تی جهان است. هر چند ایرانی‌ها در میان مدیران رده‌بالای صنعت آی‌تی چندان کم‌شمار نیستند، اما خرسند یکی از بلندپایه‌ترین و در عین حال معدود زنان ایرانی فعال در این رشته است.


خرسندچندی پیش به مدیرعاملی شرکت مشهور تولید سخت‌افزار دل (Dell) در سوئد منصوب شد، اما این بانوی ایرانی پیش از این مناصب بالاتری در صنعت آی‌تی جهان را نیز در اختیار داشته است.


امروز دیگر همه با تکنولوژی بلوتوث آشنا هستند و کمتر گوشی تلفن همراهی در جهان ساخته می‌شود که به این تکنولوژی مجهز نباشد. حال حتماً تعجب می‌کنید اگر بشنوید که ماریا خرسند در زمان مدیریت خود در شرکت اریکسون سوئد، ریاست این پروژه انقلابی را بر عهده داشته است و در واقع مادر معنوی تکنولوژی بلوتوث محسوب می‌شود.


خرسند در پاسخ به این که چه چیزی باعث شد او به مدیریت پروژه بلوتوث برسد، می‌گوید: «کسی چیزی در این مورد به من نگفت، اما گمان می‌کنم بلندپروازی و اشتیاق من به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات در این میان نقش داشته است.»


ماریا خرسند در سال 1957 (1336) در شهر ساری متولد شد. او در سال 1975 به لس‌آنجلس مهاجرت کرد و فوق‌لیسانس کامپیوتر خود را از دانشگاه فولرتون (Fullerton) کالیفرنیا گرفت.


هر چند مادر ماریا میل داشت که فرزندانش پس از پایان تحصیل به ایران بازگردند، اما ماریا و خواهرش پس از پایان تحصیل تصمیم به ادامه زندگی در خارج از ایران گرفتند. با این حال ماریا هیچ‌گاه هویت ایرانی خود را انکار نکرده است، هر چند این مسئله در مقاطعی باعث ایجاد مانع بر سر راه پیشرفت شغلی او شده است. برای مثال ماریا در زمان اقامتش در آمریکا، هنگامی که برای مصاحبه به یکی از شرکت‌های طرف قرارداد وزارت دفاع آمریکا رفته بود، پس از آن که در فرم استخدامی ملیت خود را ایرانی ذکر کرد، به آرامی و بی سر و صدا از پروسه استخدام کنار گذاشته شد.


خرسند همسر سوئدی خود را هنگام تحصیل در دانشگاه فولرتون ملاقات کرد و پس از ازدواج با او، در اواخر دهه 80 میلادی به سوئد مهاجرت کرد. او پیش از آن تجربه کار در چند شرکت نفتی و کامپیوتری آمریکایی چون شرکت نفتی یونیون کالیفرنیا و شرکت کامپیوتری یونیسیس را به تجربیات کاری خود اندوخته بود و همین مساله باعث شد پس از ورود به سوئد بتواند در کمپانی بزرگ اریکسون استخدام شود.



حرفه یک کودک در آینده


 حرفه یک کودک در آینده


عکاس پاریسی مالو آکا حرفه هایی که ممکن است یک کودک در آینده در آن مشغول بکار شود را تجسم کرده است.

او از نگاه یک پدر و مادر به این کودکان نگاه کرده و او را در لباس حرفه های مختلف تجسم کرده است.اینکه سرنوشت چه مسیری را برای هر کس رقم خواهد زد اصلا مشخص نیست و فکر کردن به آن نیزهمیشه با نگرانی همراه خواهد بود .


در هر صورت او در این پروژه عکاسی این مسئله را بصورت طنز بیان کرده است.

حرفه هایی مانند دکتری ، کشیش ، ورزشکار و حتی گاو باز را در این عکسها در نظر گرفته است.
باقی عکسها را خودتان حدس بزنید .





ادامه مطلب ...

انجام کامل ترین جراحی پیوند صورت در جهان

انجام کامل ترین جراحی پیوند صورت در جهان





در سال ۱۹۹۷ ریچارد نوریس از ناحیه صورت مورد اصابت گلوله قرار گرفت. هر چند او زنده ماند اما این حادثه سبب شد بخش عمده ای از صورت اش را از دست بدهد و با وجود انجام چندین عمل جراحی ترمیمی، بخش های مهمی از صورت و فک او از دست رفته بود.


حالا او با کمک جراحان دانشگاه مریلند، او یک صورت جدید دارد. عمل پیوند صورتی که به گفته آنها کامل ترین پیوند صورتی است که تا به حال انجام گرفته است. در این جراحی علاوه بر صورت، دندان ها، زبان و فک های جدیدی هم به او پیوند زده شده است.


دکتر Eduardo Rodriguez می گوید با این جراحی آقای نوریس زندگی جدیدی پیدا کرده است. او سرپرست تیمی حاوی بیش از ۱۰۰ نفر از پزشکان، محققین و افراد مختلف بوده که در این عمل جراحی سهیم بوده اند. عملی که ۳۶ ساعت طول کشیده است.


جالب اینجا است که آقای نوریس دوران نقاهت اش را هم با سرعت بسیار خوبی طی می کند. جراحی پیوند صورت حدود یک هفته پیش انجام شده و او می تواند زبان اش را حرکت بدهد و کنترل عضلات صورت اش را هم در اختیار دارد.

در کنار یک صورت جدید، آقای نوریس حس بویایی اش را هم به دست آورده. چیزی که بعد از اصابت گلوله از دست داده بود.


این بیست و سومین جراحی پیوند صورتی است که در جهان انجام می شود اما به خاطر پیوند کامل صورت، دندان ها، زبان و فک ها کامل ترین جراحی پیوند صورتی به حساب می آید که تا به حال انجام شده است.

در کنار آنها و این جراحی بزرگ، نباید فراموش کنیم که آقای نوریس چهره جدید اش را مدیون اهدا کننده گمنامی است که علاوه بر صورت اش در آن روز ۵ عضو دیگرش را هم به بیماران نیازمند دیگر اهدا کرده است.



یک اثر دیدنی

یک اثر دیدنی


یک گرافیست فرانسوی دست به ساخت تصویر انیمیشن ترکیبی زده که ده ها چهره را به طور یکپارچه و پشت سر هم در یک تصویر جمع کرده است.

در این تصاویر با چهره‌های پیر و جوان، خندان و جدی روبرو می‌شویم که به طور چشمگیری وسعت داده شده و منقبض می‌شوند. چهره‌های زنانه به چهره مردانی با سبیل چخماقی و نوجوانان کک ‌ومکی با پوزخندی بر چهره تبدیل می‌شوند.




باشگاه رئال مادرید در امارات اقامتگاهی ویژه برای تعطیلات می‌سازد

باشگاه رئال مادرید


در امارات اقامتگاهی ویژه برای تعطیلات می‌سازد



رئال مادرید به تازگی از نقشه‌هایش برای ساخت یک اقامتگاه ویژه در امارت با هزینه یک میلیارد دلار پرده برداشته است، تخمین زده می‌شود که این اقامتگاه در ژانویه ۲۰۱۵ افتتاح شود.

این افامتگاه در یکی از جزایر مصنوعی امارات بنا خواهد شد. در جریان مراسمی در برنابئو -استادیوم رئال مادرید- پرزنتشینی از این اقتامتگاه ارائه شد که شامل بناهای تسهیلات ورزشی، لنگرگاه، هتل‌های لوکس، ویلاها، یک پارک سرگرمی، موزه باشگاه و یک استادیوم ده هزاری نفری است که یک سمتش به ساحل منتهی خواهد بود.

فلورنتیو پرز، رئیس باشگاه در این مورد گفته است که این اقامتگاه مبدل به یک مکان توریستی و مرکز ورزشی عمده خواهد شد، مساحت این مجموعه ۴۳۰ هزار متر مربع خواهد بود و گمان می‌رود که در سال ۲۰۱۵، یک میلیون نفر از آن بازدید کنند.

این اقامتگاه، محلی برای رئال در فاصله بین اروپا و خاور دور خواهد بود، نیمی از ۳۰۰ میلیون هوادار رئال در آسیا زندگی می‌کنند.





منبع : 1pezeshk.com



مورچه عاشق


روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد... تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...

عابدزاده هم ممنوع الخروج شد و هم ۵۴ ضربه شلاق

عابدزاده هم ممنوع الخروج شد و هم ۵۴ ضربه شلاق



فوتبال ملی - احمد عابدزاده به خاطر یک مصاحبه محکوم به 54 ضربه شلاق شد.



به گزارش خبرآنلاین ؛ دروازه بان سرشناس سالهای دور تیم ملی به دلیل مصاحبه ای که 3 سال قبل علیه پزشک جراحش انجام داده بود ممنوع الخروج شد. عابدزاده که روز اول سال نو می خواست به آمریکا برود در فرودگاه فهمید ممنوع الخروج است و پاسپورتش ضبط شد. او بعد  از پیگیری ماجرا ، متوجه شد که به دلیل شکایت دکتر مددی ، پزشک جراحش که اولین بار زانوی مصدوم او را جراحی کرده بود به صورت غیابی به 54 ضربه شلاق متهم شده است.