همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

محیط هایی که برای نامزدی مناسبتره



نظرتون رو درباره آشنایی در محیط های بگین که برای

نامزدی مناسب تره



ما در موقعیت های مختلفی با هم بر خورد می کنیم که ممکن است موجب آشنایی منتهی به نامزدی شود آما خوب و بد این محیط ها چیست ؟


آشنا شدن با کسی که می تواند به تعبییری گمشده ما باشد , علامت سوال بزرگی برای همه است که بریا رسیدن به جوابش همیشه و هر جا فکر را مشغول می کند , از دانشگاه و محیط کار گرفته تا خانه اقوام و ...  اما سوال تکمیلی این است که ویژگی های اشنایی در هرکدام از این محیط ها چیست؟


فرصت ها و تهدیدهای هر کدام چیست؟

در هر کدام از این محیط ها ممکن است چه تیپ آدمی بیشتر به پستمان بخورد؟

و در آخر هم اینکه ایا محیط های اشنایی بر نوع انتخاب های احتمالی ما اثر می گذارد یا خیر؟


  1. محیط خانواده
  2. دانشگاه
  3. مهمانی دوستانه
  4. محیط کار
  5. اینترنت و سایت های دوست یابی

خوب منتظر نقطه نظرات شما هستیم که برام بنویسید شما چه راهی رو پیشنها میکنید و کلا با کدوم مورد موافقید و بنویسید دیگه .. هر چی دل تنگت میخواهد بگو ...



نظراتی که دوستان لطف کردن و برای من فرستادن : در ادامه مطلب




خیلی ممنونم از همه دوستانی که نظرات خودشون رو در این پست که به به واقع مهمترین موضوع جامعه امروز ماست دادن و با اینکه اکثر نظرات بهم نزدیک بود اما در طرز بیان و جا و مکان متفاوت بود
همه دوستان در آخر به شناخت درست , منطقی و رودرو اعتقاد داشتن و جا و مکان این اشنایی ها زیاد هم براشون مهم نبود فقط صداقت و روراستی چیزی بود که باید در این ارتباطات دو نفره برای شروع یک زندگی سالم و بی دغدغه بین دو طرف وجود داشته باشه ..

اگر کسی هم که میخواد نتیجه گیری بهتری رو هم بکنه منتظرم تا انعکاسش بدم ..



  • ماهی خانوم میگه :
من بر خلاف اکثریت که محیطی به جز خانواده و فامیل رو برای آشنایی قبول ندارن٬ نظرم اینه که آشنایی هرجایی ممکنه اتفاق بیافته و این اصلا عیب نیست که کسی با نامزدش توی اینترنت آشنا بشه (به شرط صداقت و تیزهوشی). به قول اون آقای دکتر در برنامه ی هزار راه نرفته٬ حتی آشنایی توی خیابون هم اگه به راهش باشه و اصولی ممکنه به یه ازدواج خیلی خیلی موفق بینجامه. نکته ی جالب اینکه خواهر یکی از دوستان بسیار صمیمی من توی اینترنت با یه آقای پزشک آشنا شد و بعد از اینکه نسبت به هم شناخت کافی ومنطقی پیدا کردن ازدواج کردن و الانم یه بچه دارن و زندگیشون بی نقصه. لذا من عقیده ندارم که آشنایی حتما باید خانوادگی و فامیلی و سنتی باشه٬ بلکه نظرم اینه که حتما باید با تیزهوشی و خردمندی طرف مقابل رو شناخت تا به یه زندگی ایده ال منجر بشه.

من حرفهای ماهی خانوم را قبول دارم .. این طور اشناییها بستگی به دو طرف داره که چطور هم رو بشناسن و شرطش هم صداقت و تیز هوشی .. چون نداشتن صداقت یعنی یک پله برگشت به عقب و همین باعث بروز اختلاف میشه و دوم تیز هوشی که باید توی این جور ارتباطات زیر و بم طرف رو دربیاریم چون قرا ره زیر یک سقف زندگی کنیم . پس نباید فراموش کنیم این دو اصل رو ..
  • فروردین میگه :
خوب اینکه محیط بی تاثیر نیست نمی شه انکار کرد .اما هر چه محیط سالمتر باشه برای آشنایی بهتره.اما بیشتر از همه به سلامت رفتار و فرهنگ و ظرفیتشون آدم بستگی داره. گاهی اوقات آدمهای بی ظرفیت و بی فرهنگ سلامت یک محیط سالم را خدشه دار می کنند که البته نمی شه جلوی این قضیه رو گرفت.
در ضمن هر چه محیطی آزادتر باشه سالم تره
صد در صد محدودیت به سلامت محیط لطمه می زنه ...

من درست منظور فروردین رو نفهمیدم .. شما چه محیطی رو سالم میدونین ؟ به نظر من محیطی سالم تر از خانواده وجود نداره  ... چون تو تعلق داری به این محیط و تو این محیط بزرگ شدی .
این درسته که محیط سالم برای برقرای یه ارتباط سالم خوبه .. اما ما چطور باید یک محیط سالم رو پیدا کنیم ؟
از حرفهات من اینجور استنباط میکنم که تو محیط خانواده رو محدود میدونی چون یکسری آزادی ها رو به شخص نمیده ..
باید برامون مثال بزنی منظورت از یه محیط آزاد چیه؟
با محدویت صد در صد هم موافقم که لطمات جدی به شکل گیری یه خانواده میزنه .. چون دختر یا پسر (بیشتر هم دخترها) میخوان برای فرار از این محیط به هر درخواستی که رسید جواب بدن بدون در نظر گرفتن شرایط طرف که ایا اصلا تفاهمی وجود اره یا نه و خیلی مسائل دیگه که باید ارزیابی بشن ...
جوابیه فروردین
محیط سالم یعنی محیطی که انسانرا مجبور به تظاهر نکنه.و انسانها برای روراستی محدودیتی نداشته باشند.
خانواده خیلی انسان را محدود میکنه ولی ارتباط قوی و خوب انسان باخانواده اش در یک رابطه تاثیری خوبی داره.
در کل همه چیز به خود آدم بستگی داره. ولی در محیطهای بسته و محدود یک ارتباط خوب و سالم به وجود نیمیاد.
آشنایی از راه اینترنت اشکالی نداره اما بهتره فقط یه مقدمه باشه و آدمها بعد از آشنایی ارتباطشونو گسترش بدن و شناخت کافی کسب کنند

ممنون که جواب دادی ..
یعنی میگی محیط خانواده باعث میشه که انسان دست به تظاهر بزنه در مقابل کسی که قراره شریک زندگیش بشه .. خوبه که آدم با خوانوادش روراست باشه تا بتونه ارتباط راحتی رو با پدر و مادرش برقرار کنه .. و این خیلی توی انتخاب یک شریک تاثیر گذاره ..
موافقم باهات ... بازم ممنون که اومدی
  • حسین میگه :
یه نظر من اصلا مهم نیست با کی ؛ کجا ؛ چطوری آشنا بشی ... مهم اینه که همونی که می خوای هست یا نه ...

انگار حسین نمی خواد به سوالات ما پاسخ بده .. نظرت محترمه.. اما شرایط این همون رو باید برامون بگی .. که چی برات مهمه ؟ زیبایی ؟ خوش صحبتی ؟ خوش تیپی ؟ پولداری ؟ خانواده ؟ اصل و نسب ؟ و ... چی ؟ کاش مشخص میکردی که این همونی که میخوای باید چی داشته باشه ..
  • تک درخت تنها میگه:
من فقط آشنایی ها رو از نوع حضوری ترجیح میدم... و اصلا موافق اینترنت و سایتهای دوست یابی نیستم ...
همون آقا که 9ماه از طریق نت باهاش ارتباط داشتم بعدش که خبر دارین چی شد به منظور امر خیر بود که ناگهان با پیدا شدن یک دختر بهتر همه چیز بهم خورد ...
میدونین چرا؟؟؟چون تو محیط نت هیچ چیز تحت کنترل آدم نیست...من فقط این وسط  روانم ضربه فنی شد.
اما محیط خانواده و دانشگاه و محیط کار مکانهای مناسبتری برای آشنایی هست چون حداقل این جور جاها آدم ظاهر و اخلاق طرفشو میبینه....
مهمانی های دوستانه هم نظری ندارم چون تجربشو ندارم.

خوب غیر حضوری که نمیشه به طرف بله گفت .. مثل قدیما که دختر رو با یه قاب عکس می فرستادن خونه شوهر ..
اینجوری که نمیشه که یکی بگه خوبه چون دیده خواهر دوستش با نامزد اینترنتیش خوشبختن و تو هم از بدی های اینترنت بگیو از شکست عشقی اینترنتیت ... این محیط هم بدی داره و هم خوبی .. باید شخص مورد نظرت رو ببینی و شناخت کامل بهش پیدا کنی . هم از خودش هم از خانوادش و باقی مسائل ..
تو دانشگاه شناخت افراد از همدیگه بیشتره ولی شرایط سنی میتونه مشکل ساز بشه اما با این حال شرایط تحقیق تو دانشگاه خیلی راحت تره ..
توی محیط کار هم باید خیلی محافظه کارانه و غیر علنی شخص مورد نظر رو دنبال کنی و دربارش تحقیق کنی چون اگه علنی بشه و ازدواجی سر نگیره .. وضعیت ناگواری بوجود میاد چون کماکان شما باید انجا کار کنید ..
مهمونی هم که انتخاب سریع عاقلانه نیست چون این جور جمع ها و گروهها می توانند به همان سرعتی که تشکیل می شن , از بین هم برن ...
  • یکی از دوستان از انجمن شهید ادواردو میگه:
چیزی که به قطع می شه گفت اینه که اینترنت و مهمانی های دوستانه ملاک خوبی نیست

کاش برامون بیشتر توضیح میدادی و از نظر روانشناسی هم این مسائل رو باز میکردی ..
  • امین میگه :
راستش من می دونم که منظور تو خطرات و معایب و گاهی مزایای هر کدوم از اینهاست به ویژه این آخری که این روزها بحث داغ رسانه ها هم شده! من دلم نمی خواد که وارد این بحث بشم! چون خیلی طولانی می شه و از حوصله خارج!
اما خیلی کوتاه می گم که مشکل از اینجا نیست که تو چه محیطی دنبال مکمل خودت و نیمه گم شده ات می گردی. مشکل اونجاست که شناخت درستی از خودت٬ توانایی هات٬ خواسته هات٬ بالاتر از اون نیازهات و آن چیزی که واقعا قراره بشی نداشته باشی. در اون صورت حتی اگر توی بهشت هم باشی باز هم حوری اشتباهی رو انتخاب می کنی و یا قلمان!

امین هم حرف خوبی میزنه که اول ما از خودمون شناخت کامل داشته باشیم بعد میتونیم طرفمون رو خیلی راحت تر بشناسیم . پس باید شخصی رو انتخاب کنیم که بتونه به توانایی هامون رو ببینه .. خواسته هامونرو برطرف کنه و به نیازهامون جواب بده .... البته این اگه دو طرفه باشه نو علی نور میشه .. ادم از خود شناسی باید به خدا شناسی برسه .. پس اول خودمون رو خوب بشناسیم و بعد دنبال نیمع گمشدمون بگردیم .
  • صفورا میگه:
به نظر من از همه ی این موردهایی که گفتی آدم میتونه نمیمه ی گمشدشو پیدا کنه

خوب این که مسلمه ... اما تو توی انتخاباتت هیچ شرایطی رو در نظر نمی گیری؟
به نظرت بهترین جایی که میتونی نیمه گمشدت رو پیدا کنی کجاست و علتش رو هم برامون بگو ..

  • بهار میگه :

شروع آشنایی ممکنه هر کدوم از این جاها باشه .مهم نوع ادامه و شناختیه که دو طرف از هم پیدا میکنن.
در مورد اینترنت زیاد موافق نیستم به خصوص دو نفری که در شهر های دور از هم زندگی میکنن
حالا اگر از طریق اینترنت آشنا شدن ولی مشخص شد که از یه شهر یا شهر های اطراف هستن، میشه بقیه شناخت و آشنایی رو در واقعیت ادامه داد

درسته .. این یک اصله وپیدا کردن شناخت خیلی مهمه در یک ارتباط دو نفره ...خوب ما از ارتباط اینترنتی 2 مدلش رو که دوستان گفتن خوندیم ولی با هم این اوصاف باید خیلی محطاط عمل کنیم.خوبه .. اینم نظر خوبه ..



  • محمود میگه :
بر خلاف کسانیکه امروزه آشنایی از طریق خانواده ها رو یه روش از مدافتاده و قدیمی میدونند هنوز هم به این روش هم ایمان دارم.
راستش من قبل از اینکه با خانمم از طریق خانواده ام آشنا بشم سعی ام رو توی دانشگاه و محیط کار هم انجام دادم که جواب نداد!
یه مشکلی که توی ازدواجهای خارج از محیط خانواده هست اینه که تو اول دل میبندی بعد وارد حریم خصوصی و خانواده طرف میشی و ممکنه توی ذوقت بخوره و اون وقت دل کندن و جواب رد دادن واست سخته. توی محیط بیرون همه آدمها سعی میکنند خودشون رو متشخص و جذاب نشون بدن ولی وقتی تو به صورت سنتی به خواستگاری کسی میری اگر آدم مریضی نباشه سعی میکنه خودش رو همون طور که هست به تو بشناسونه و تو قبل از اینکه دل بسته اش بشی قدرت انتخاب داری.
در کل برخلاف کسانی که معتقدند توی خواستگاریهای سنتی انتخاب بر اساس ظاهر صورت میگیره من معتقدم توی محیطهای خارج از خانواده هم میتونه فاکتور اصلی ظاهر باشه.


خوب این روش جزء عاقلانه ترین روشهاست و جواب پس داده ..
خیلی ممنون محمود جان , اطلاعات خوبی بود که دادی . و جای هیچ حرف و حدیثی رو هم نگذاشتی ..

  • سعیده میگه:
راستش نظر من اینه که آشنایی توی خونواده بهتره .چون حد اقل از بعضی از رفتار و گفتار و خانواده و... فرد مقابلمون با خبر میشیم .اما خیلی از محیط های خونوادگی هم حتی مشکلاتی دارن .
آشنایی توی محیط هایی مثه دانشگاه در درجه بعدیه .اما بازم از نظر من خانواده بالاترین رتبه رو داره
جون ممکنه توی دانشگاه رفتار و ... فرد  با توی خونوادش کاملا متفاوت باشه .
توی نت و خیابون و این جور چیزا اصلا!
واقعا نمیشه به تمام معنا به این افراد اطمینان و اعتماد کرد
توی نت که چون حتی اگه ارتباط تصویری هم بر قرار بشه بازم نمیشه فهمید اون فرد کیه ؟
توی خیابونم که دیگه معلومه دیگه!
مثلا خودتون فک کنین اگه با یکی که با هزار زور و زحمت تونسته شمارشو بهتون بده و بعد باهاتون قرار بزاره حتی اگه خیلی هم تفاهم داشته باشین .بازم حاضرین باهاش عروسی کنین؟؟؟؟
من که حاضر نیستم .چون معلوم نیست اون آدم تا حالا چند بار از چنذد نفر همینطوری خواستگاری کرده ( یا به قول معرف چند بار تا حالا با یه نگاه عاشق شده و بعد یه مدتم فارغ)
کلا آشنایی توی خونواده این مزیت ها رو داره که می تونی با خیال راحت با فرد مقابلت حرف بزنی و یا راجب به خودش و حرفاش فک کنی و با بقیه ‌ی افراد خونواده هم راجبه بهش خیلی راحت مشورت کنی!

خوب انگار سعیده نظرش روی خانواده است و این مکان رو بهترین جا برای بهتر فهمیدن نفر مقابلش میدونه و میتونه شخصیت فرد مورد نظر رو توی این محیط بهتر بشناسه .. بالاخره از هر دری سوالی بوجود میاد و شخص نمیتونه جلوی پدر و مادر خودش به بعضی سوالها که ازش میشه غیر معقول جواب بده و تا حد امکان شخصیت خودش رو بروز میده و نیازی هم به دروغ نمی بینه ..
خوبه که سعیده برای هر کدوم هم مثال زده بود و خیلی خوب برامون بیان کرد ..

  • حمید میگه:
 به نظر من این چیزا کار دله و اصلا وقت و مکان نمیشناسه  هر جا دلت لرزید کارو تموم کن

اینم غیر عاقلانه ترین نظر که محترمه .. کاش شروع یه زندگی به همین راحتی بود و دل دادن هم همین جوری می شد .. این دل رو الکی بدست نیووردیم که هروقت لرزید بدیم بره دکتر جان ..

  • نرگس میگه:
به نظر من آشنایی ممکن هرجایی اتفاق بیفته اما این ما هستیم که با رفتار و برخورده منطقی  میتونیم به سرانجام دلخواهمون برسیم
ممکن این آشنایی تو محیط خانواده پیش بیاد اونم با نظارت خانوادهامون ولی به سرانجام خوبی نرسه
به نظر من ملاک مکان خاص نیست نمیگم بی تاثیره ولی شناخت درست و رفتار منطقی صداقت طرفین و از هم مهمتر اهمیت دادن به نظر هم و حفظ حرمتها خیلی مهمتره

حق با توئه .. هر جایی ممکنه ولی اگه سر جاش باشه بهتر نیست؟
توی این دوره زمونه جوونها همه چی رو با هم قاطی کردن ... هیچی دیگه سر جای خودش نیست .. کسی به رسم و روسومات احترام نمیگذاره و تب مدرنیته همه جا رو گرفته حتی توی حساس ترین نقطه که ازدواج باشه داره تاثیرش رو میگذاره ..
منم با شناخت کامل و منطقی موافقم و صداقت طرفین میتونه مهمترین رکن این مثلث باشه ..

  • نیلوفر میگه:
منم با ماهی خانوم و آقا امین موافقم  همه حرفا رو اینا گفتن !

کاش تو هم یه نظری متفاوت تری برامون می نوشتی؟ در تکمیل حرفهای ماهی و امین ..


  • مریمی میگه:
تنها مورد صداقت و درستیه
1-  مطمئن باشین آدم صادق برای پیدا کردن نیمه گمشده اش هیچوقت سراغ نت نمیره چون اگه خوب در بیاد هم جزء استثنتا ها بوده
 2- دانشگاه و محیط کار خوبه اونم با شرایطی...
 3- کلا هر محیطی که شناخت رو بیشتر کنه خوبه!!
به نظر من اول آدم باید ببینه چرا می خواد ازدواج کنه و هدفش چیه بعد بره دنبال نیمه خودش

از نظر مریم خانم هم صداقت و درستی توی ارتباط نقش مهمی داره و از همه بیشتر شناخت رو موثرترین راه میدونین و محیط زیاد براشون فرقی نمیکنه ..
خوب ما اینها که دلیل نمی شه من میخوام ازدواج کنم و هدف هم دارم اما طرفم رو چطور پیدا کنم اون شخصی که قراره بهرین نیمه گمشده من باشه .. یعنی مکمل هم باشیم برای هدفی که دارم .. نمی خوام برای رسیدن به هدفم انتخاب خوبی نداشته باشم .. باید راهی رو برم که قبلا میلیونها نفر رفتن و جواب داده .. مواقی؟


  • آقا منصور عزیز میگه :
 من متولد 1346 هستم و یه پسر و یه دختر دارم. نظر من این هست که هر دختر و پسری موظّفه از زمانی که واقعاً احساس کرد که دیگه وقت ازدواجش رسیده :
1 - شناخت درستی از خودش داشته باشه و سعی کنه تشخیص بده که با چه جور دختر یا پسری ازدواج کنه بهتره!
2 - معنویت رو در اولویّت قرار بده. چون براساس ذهنیّت و موجبات زندگی خودم و همچنین طی برخورد با انسانهای پیر و جوان و ...، در نهایتِ زندگی، همه ما معنویت رو اصل میدونیم و
مادّیات چندان ارزشی نداره و برهمین اساس فردِ زندگی خودش رو انتخاب کنه تا در گذر زندگی احساس پشیمانی نکنه و یکسره با دلخوشی کامل تا آخر زندگی به خوبی پیش بره!.
البته این انتخاب، در اصل، مراحل سخت اما خاطره انگیز، در پی داره!
لذا شروع کنه و در میان پسر یا دخترها جستجو کنه تا زمانی که فردِ مورد نظر خودش رو پیدا کنه و سعی کنه مطمئن باشه که درست انتخاب کرده یا نه ! حالا فرقی نمیکنه که در کجا فردِ
مورد نظر خودش رو پیدا کنه. دانشگاه، اقوام، محل کار و ... .
وقتی هم که درست انتخاب کرد و واقعاً خواست، دیگه به هیچ دختر یا پسری فکر نکنه چون کار تمام شده هست و باید با اون باشه چون یه شروع خوب و عالی در پیش هست به نام دوران
نامزدی . ضمناً هر کس بتونه در دوران نامزدی، قاطعیت و مهربانی را به اندازه هم رعایت کنه و خواسته های خودش رو درست مطرح کنه و خودش رو درست بشناسونه زندگی بسیار
ثمربخش در پیش خواهد داشت و من به این جور آدما تبریک میگم گرچه صدایم را هیچوقت نخواهند شنید!.
البته در اینترنت چون فرد مورد نطر رو ما تا زمانی نبینیم و از او شناخت درستی پیدا نکنیم اصلاً قابل قبول نیست که مستقیماً دوران نامزدی پیش بیاد و یا برای زندگی انتخاب کنیم!.
من به خدمت تمام خوبانِ رند سلام و ارادت دارم!!!.


مهمترین چیزی که همه بچه ها و شما روش تاکید داشتین همین شناخت اولیه از خود و از طرفه مقابله ..
این گزینه جدیدی هست .. معنویت .
معنویت اصله .. اما الان داره بین جوونهای جامعه خودش رو گم میکنه و داره کمرنگ میشه .. اما تو سن و سال شما و همسالان شما و کلا قدیمی ها معنویت جایگاه بالا و اصلی رو بازی میکرد و حرف های شما کاملا درست بود ..
مادیات جزء فرع قضیه است که الان هم داره مانورهای زیادی روش میشه و گاها افراد با چشم داشتن به پوله و پله طرف باقی قضیا رو به فراموشی می سپرن و اقدام به ازدواج می کنن ..

به نظر شما هم جا و مکان زیاد فرقی نمی کنه مهم پیدا کردن اون نیمه گمشده با تحقیق و بررسی های زیاده ...
خیلی ممنون آقا منصور عزیز که پدرانه و بعنوان شخصیت پیشکسوت در این امر از نصایح تون استفاده کردیم و حتما هم عمل خواهیم کرد ..



  • تبسم میگه :

سلام به نظر من محیط خونواده خیلی بهتره چون یه شناخت کامل تر رو در اختیارت میذاره اما دانشگاه هم می‌تونه جالب باشه... اصلا به نظر من اینا بهونست عشق می‌تونه تو خیابون هم به وجود بیاد اما درست و منطقی و از نوع حقیقی... اما آدم نباید اجازه بده که تا وقتی احساسش به جای ادراکش غلبه داره دل به کسی بسپره... عشق باید درک بشه نه اینکه حس بشه...


پس خانواده از نظر تو جای مناسبتری برای اینجور مسائله ..
ولی میگی که هر جا باشه حتی تو خیابون ولی درست و منطقی .. خوبه ..
اما عشق خیابونی معلومه که زیاد دوام نداره .. اما نه همیشه ولی کلا ۹۸ درصد جواب نمیده ..
دل سپردن یه امر عادی به حساب میاد اما باید این دلداگی درست و منطقی باشه و در حین این دلداگی شناخت کامل رو از شخص بدست بیاریم ..
ممنون نظرت خوب بود ..


  • علی راد میگه :

نظرات دوستانتون رو خوندم نکات مهمی رو اشاره کردن که خیلی از اونها نظر من هم هست اما یه چیز غیر تکرای هم بگم:
اینترنت برای ازدواج بد نیست اما فقط بعنوان یه """مقدمه""". یعنی هر یک از طرفین اگر قبل از وسعت گرفتن ارتباطشون بله را بگن احتمال ضرر زیاده.
منظورم از وسعت گرفتن ارتباطشون خارج شدن از محیط اینترنت و ارتباط تلفنی و فیس تو فیس هست. به هر حال با ارتباط فیس تو فیس و صحبت کردن روبرو خیلی از نقاط ضعف و قوت رو مشخص می شه چیزی که امام علی ع 1400 سال پیش بهش اشاره فرمودن.



منون از علی راد عزیز که نمونه متفاوتی رو روش مانور دادی ..
ولی کلا در آخر هم می رسیم به همون برخورد رودرو و شناختی که در این نوع برخوردها بوجود میاد ...
به نظرتو اینترنت میتونه یه راه باشه برای رسیدن به این هدف که خوب الان داره نقشش رو به خوبی ایفا میکنه و اینترنت راه ارتباط رو خیلی ساده و آسون کرده اما در آخر باید این رابطه علنی بشه و رودرو برای شناخت کامل خیلی مهمه ...


  • طاهره میگه :
هرچند سن و سال من کمه اما نظرمو میگم اگه حرفای تکراری بود ببخشید
ببینید آشنایی ممکنه از هر جایی شروع بشه چون سرشت آدم طوریه که در هر مکان و زمانی دنبال نیمه اش میگرده!طرف زنش فوت کرد.بعد یه مدت خواستن براش زن بگیرن تنها نمونه.از خودش پرسیدن کسی و سراغ داره ؟گفت همون خانمی که تو مراسم سوم زنم چای آورده بود!!!منظورم اینه که به محض احساس تنهایی همه دنبال یه همدم هستن .درسته که بهتر اینه که از راه درستش باشه اما اگر از راه هایی مثل اینترنت هم آشنایی شروع بشه به نظر من ایرادی نداره.ببینید همه چی بستگی به دو طرف داره .اینکه تو چقدر به طرفت احترام بذاری...اگر آشنایی با اینترنت هم پیش بیاد بستگی به رفتار دو طرف داره که خانواده ها چه دیدی نسبت به طرف پیدا کنن.این طرز برخورد و یه جورایی شاید بشه گفت سیاست تو معرفی طرفه که باعث میشه شخصیت طرف مقابلت حتی اگه از طریق نت آشنا شدین نیاد پایین.خیلی چیزا برمیگرده به رفتارهای درست و غلط خودمون.
مثلا سعید فیلم فاصله ها هر بلایی سرش بیاد حقشه چون رفتار هاش کاملا غلطه و اگر داره کور میشه دود اشتباهات خودشه که داره می ره تو چشمش.درسته پدرش هم اشتباه داره اما نمیشه اشتباه رو با اشتباه توجیه کرد.گاهی احساس میکنم ما جوون تر ها خیلی روی اشتباه کردن تاکید داریم.
نظرات متفاوته و از دید هر کسی میتونه یه چیزی مهم باشه .مثلا این مهمه که هر کدوم از دو طرف فقط به خودشون و خواسته شون توجه نکن بلکه به شرایط طرف هم توجه کنن.صداقت تو رفتار و کلام خیلی مهمه در کنار انعطاف.که بله من همچین رفتاری دارم و این واقعیت منه وبا انعطافی که دارم اگر این رفتار غلطه تغییرش میدم نه اینکه من هیمینم می خوای بخواه نمی خوای خداحافظ...باید دو طرف یه کم راه بیان با هم.انتظار تغییر رفتار از طرف هم تا یه حدی معقوله چون بلاخره اون آدم سال هاست که با اون رفتار زندگی کرده و تغییر یک شبه اش خواسته ای نابجاست.
از دید من ارتباط طرف مقابل با خدا هم مهمه.اینکه چقدر میونش با خدا خوبه!این آدما به خاطر احساس  وجود خدا تو لحظه های زندگی واینکه خدا رو ناظر بر کارهاشون می بینن دست به هر کاری نمی زنن و پایبندی بیشتری دارن.کسی که با خدا رابطه اش خوب نیست خب طبیعتا نسبت به خواسته های خودش احساس مسئولیت نمی کنه و متعهد نیست و به صرف اینکه نیازش رو برطرف کنه دست به هر کاری میزنه.
الان کمتر حرمت نان و نمک خورده شده نگه داشته میشه.کسی از کسی شرم نمی کنه و خیلی جسورانه تن به هر کاری میدن.اما پایبندی به خدا کمک می کنه که حرمت ها حفظ بشه و خیلی مرز ها شکسته نشه.
یکی از معلم هام حرف قشنگی می زد.برای داشتن زندگی خوب 3 فاکتور لازمه.صداقت،محبت،گذشت...
اگه صادق نباشی نمی تونی انتظار داشته باشی که بهت محبت کنن و اگر محبتی در کار نباشه گذشتی تو زندگی وجود نداره که زندگی بدون گذشت هم دوام نداره!
در کل آشنایی از هرجایی ممکنه شروع بشه مهم منش و شخصیت طرفین هست.رابطه اش با خدا و صداقت کلام و رفتارش مهم ترین هاست..
خیلی وقت بود این همه زیاد حرف نزده بودم...ببخشید
البته هنوز احساس میکنم هیچی نگفتم خیلی حرف دارم ولی دیگه ببخشید زیاد شد


این چه حرفیه ... خیلی هم خوشحالم از اینکه نظرت رو دادی ..
پس تنهایی باعث میشه که دنبال همدم یا همون نیمه گمشدمون بگردیم ..
و به نظر تو هم جا مکان آشنایی فرقی هم نمیکنه .. مهم رفتارها و اون صداقتی هستش که باید بین طرفین برقرار باشه ..
خوبه .. مثال های خوبی میزنی . و واقعا هم همینطوره ما نباید تا جایی پیش بریم که عشق چشممون رو کور کنه .. باید منطقی برخورد کنیم ..
خیلی خوب دری پیش میری و خوشحالمن که نظر تو رو هم تو کامنت هام داشتم .. اصلا هم تکراری نشد و خیلی صادقانه جواب دادی ..
خدا هم نقش مهم رو توی این قضیه داره و به قول تو با خدا بودن میتونه آدمها رو از کارهایی که نباید بکنن باز داره ..
من که لذت بردم از صراحت لهجت .. خیلی خوب مسائل رو باز کردی ..
و حرفی هم برای من باقی نگذاشتی .. بازم ممنونم که نظرت رو خوندم.


  • آرام میگه:
گفتنی ها گفته شد.همه می دونن که نمی شه یه نسخه پیچید  اما محکم ترین راه ، اونیه که طرف ، طرفشو ببینه.طرز راه رفتنش رو.حرف زدنش.نگاه کردنش.شوخی کردنش.به قول علی راد فیس تو فیس.چیزی که اول از همه خودشو نشون میده و بعد طرف به عمق افکار طرف مقابلش رسوخ میکنه و آشنا میشه.پس اینترنت چندان محیط جوابگویی نیست.چون ممکنه اونی نباشیم که میگیم.در واقع فضای مجازی فضای حرف زدنه.طرف هی میگه من اینجوری ام من اونجوری ام و از اینا.
دانشگاه و اینجور جاها هم شرایط داره.مثلا حس جوگیری در بین نباشه.آدما باید ببینن دوست مخالف میخوان یا همسر! گاهی قاطی میشه.طرف با خانواده ش قهر کرده میخواد کمبود محبتش  رو جبران کنه با دختری همصحبت میشه و سر زبونی هم میگه آره.واسه امر خیره.
سنتی وارد شدن رو می پسندم.چون طرف روی حرفش می ایسته.اما خب...مشکلات خاص خودشو هم داره.
قضیه سر سیاه و سفید کردن بحث نیست. ولی اگه من از روش نت با کسی ازدواج کردم فردا پس فردا بهم نمیگه ممکنه با چند نفر دیگه هم بوده باشی؟
شما باید این بحث رو هم راه بندازین که چطور میشه طرف رو شناخت. مخصوصا دوران دل و قلوه گیری نامزدی.که افراد معمولا خودشون نیستن.بیشتر یه شخصیت آرمانی ان.
عذر که حرفام تکراری بود. دوستان فهیم حرفای خوب رو زدن. منم گفتم چیزی گفته باشم.

دیدن طرف .. خوب ما در اخر هم میتونیم طرف رو ببینیم و نمیشه ندید با کسی قراره خواستگاری بگذاریم و دلداده کسی بشیم ..
توی ارتباط های مجازی خیلی کم پیش میاد تا طرف خود واقعیش رو برای دوستانش به نمایش بگذاره .. و کلا اومده اینجا تا یکی دیگه باشه تا اونی باشه که ایده آلشه و نمی تونه تو دنیای واقعی باشه ...
پس موافق این هستی که این ارتباط باید حضوری باشه هر چند هم که اگه از اینترنت کلیک خورده باشه ..
جالبه ... این قهر کردن و کمبود محبت رو هم خوبه که گفتی و باید بیشتر جوونا دقت کنن ..
پس تو هم روش سنتی و محیط خانواده رو ترجیح میدی و مناسبتر میدونی ..
آره این سوال برای خیلی ها بوجود میاد اما تو هم میتونی همین سوال رو از خودش بپرسی و چه بلبشویی میشه .. داری اینترنت رو رد میکنی ..
باید به این مسائل هم توجه داشت .. خوبه که متذکرمیشی.
وقتی این مسائل پیش میاد که دوطرف به شناخت کاملی از هم نرسیدن و صادقانه با هخم صحبت نکردن و نتیجه اش میشه همین .. شک و تردید .. که میتونه یک زندگی رو متلاشی کنه ..
خوبه .. استقبال میکنم.. حتما راه اندازی میشه ..
اصلا تکراری نبود .. ممنون از اینکه نظرت رو دادی



  • باقری میگه :

به نظرم اگر ما برای انتخاب خود معیاری داشته باشیمونسبت به ان معیار اقدام به انتخاب شریک زندگی خود بکنیم دچار اشتباه نمیشیم.متاسفانه در این محیط هایی که شما گفتین انسانها در اولین نگاه عاشق میشن ودر اولین روز زندگی هم دچار اختلاف .
میشه عامل آن را نداشتن معیار واصولی برای انتخاب دونست.عده ای برای اتنخاب خود معیارهای ظریف وریزی را در نظر دارند وبدون اینکه بدونن این معیارها در فرد مورد نظر هست یانه دست به کار میشند وبعد از آن می دونه که باید قبلا این این مساله را در نظر می گرفته.


معیار انتخاب ..
چه معیارهایی مد نظرته .. تو خودت چه جور معیارهایی رو برای یک انتخاب که قراره سالیان سال دوشادوش هم تو سراشیبی های زندگی کنار هم باشین در نظر میگیری ..؟ اره خیلی مهمه و همه آدمها همچین کاری میکنن چون میخوان به اون ایده آلشون برسن به فردی که با همه عشقی که بهش داره یه زندگی بدون دغدغه ای رو داشته باشه .
به نکته خیلی خوبی اشاره کردی و باید این رو هم به بحث گذاشت ..
ممنون از نظرت خوبت


  • فرزانه میگه :

سر تا سر زندگی یک اتفاق فرق نمی کنه چه محیطی مناسب تره و چه شخصی لایق تر ـمهم اینه که ذهن تو چقدر اماده پذیرفتن شخصیتی با یک دید نو و چقدر سازگاره...



ذهن ها که آماده است و شرایطم جوره اما آدمش مهم که چطور قراره باهاش اشنا بشی و بفهمی که میتونه آدم سازگاری باشه یا نه ...
ممنون از نظری که دادی


  • مونا میگه :

من یک سری تحقیق راجع به این مورد و کلا بحث ازدواج و خاستگاری و نحوه ی انجامش داشتم و طی این دوره مطلب زیر رو یاد گرفتم:
از اوایل قرن ۲۰ ام دانشمندان به جای اینکه جز جز هر چیزی رو بررسی کنند ابتدا کل اون  رو کاملا مورد بررسی قرار میدادند مثلا پیش از اون روانشناسها میگفتن برای یاد دادن چیزی به بچه ها اون رو به قسمتهای کوچیک تبدیل کنید اما بعد از اینکه اپولو توسط روسیه به فضا فرستاده شد امریکا از این مورد نتیجه گرفت که در نظام اموزشیشون یه اشگالی وجود داره که اونها نتونستن زود تر از روسها چیزی به فضا بفرستن
خلاصه دانشمندا جمع شدن و به این نتیجه رسیدن که کل جنبه های مختلفی داره که باید پیش از ببرسی جز انها را بررسی کرد
این مقدمه ی طولانی رو گفتم تا این نکته رو بگم
کسانی که توی دانشگاه با هم اشنا میشن یکی از بعد های همدیگه رو شناختن حتی اگه خییییییییییلی به هم شبیه باشن و همه بگن این دو نفر به هم میان و برای هم مناسبند یا حتی اگه از استاد هاشون سوال بشه میگن این افراد خیلی با هم مچ هستن
خاستگاری و اشنایی حتما و الزاما باید خانوادگی باشه چون امروزه بحث هم کفو بودن فدهنگی بسیار اهمیت داره
طی یک تحقیق از دانشجویان مجرد ومتاهل راجع به ازدواج دانشجویی مجرد ها بیشترین معضل رو مشکلات اقتصادی و متاهل ها  مشکلات فرهنگی معرفی کردند (البته اینجا باید بگم این کم تجربگی مجردها رو نشون میده و همچنین بی اعتمادیشون نسبت به خدا چون خدا خودش گفته اگر جونی تو سن کم برای اینکه به گناه نیفته ازدواج کنه من خودم کمکش میکنم و اگر فقیر باشه غنیش میکنم و به زندگیشون برکت میدم که بحث برکت خودش بحثی جداست به همین خاطر ما نظر متاهل ها رو بررسی میکنیم)
۱۰۰٪ رفتار شما یا حتی خود من در محیط دانشگاه و خانواده فرق داره مطمینا شما اون طور که تو جمع دوستانتون هستید  با زمانی که مهمونی میرید یا توی محیط خونه هستید به هم شبیه نیست به همین خاطر توصیه میکنن که با خانواده خاستگاری برید و بعد از چند جلسه خانواده دختر به بازدید برند و یا حتی خانوادگی به تفریگاه برید و توی محیط های مختلف طرف رو بررسی کنید ببینید ایا مطابق فرهنگ شما میهمان ومیزبان هستند ؟
یا بیرون از منزل وقتی با هم هستیدشما احساس شرمندگی نمیکنید؟
خیلی مهمه اینها بودن زوجهایی که هردو از نظر اعتقادی مثل هم بودن اما فرهنگ یکی نداشتن و جدا شدن وقتی پای حرفشون میشینی حق با هر دوشونه اما تفاوت فرهنگ مشگل براشون ایجا کرده مثلا تو دوره عقد پسره میره دنبال دختره با هم سوار تاکسی میشن و میرن گردش
چند روز بعد سر همین موضوع دعوا میشه خانواده دختر میگن پسره یا بی غیرته یا گداس دست تو جیبش نمیکنه دختر مارو با اژانس ببره بیرون سوار تاکسیش کرده اجنبی روی ماه دخترمون رو دیده
خوب اینجا حق با کیه؟
هر دو
پسره میگه بابا زنمه میخایم با هم باشیم اصلا معنی حرفای اونارو نمی فهمه
و خانواده دختر هم علت بی شرمی های پسره رو نمی فهمن(البته از نظر اونا بی شرمی)
خوب این رو میگن تضاد فرهنگ که باید خیلی مواظب باشید
و یه موقع نگید من میخوام با خودش زندگی کنم نه با خانوادش چون عامل خیلی از دعوا ها خونواده ها هستن نه خود زوج ها
در اخر معضرت میخوام به خاطر زیاده گویی هام
امیدوارم همه خوشبخت باشن و زندگی ایده الی  داشته باشن


خوشحالم که در این باره تحقیق هم کردی و نظرت رو میخوای برامون بگی..
پس شما در آخر نقش خانواده رو هم مهم میدونین که باید هم خانواده شناخت پیدا کنه روی فرد و هم روی خانواده فرد ...
خیلی عالی بود و من که خیلی خوشحال شدم نظرت خوندم و معلوم بود که واقعا برای این موضوع تحقیقم کردی و به نتایج خوبی هم رسیدی ..
من از دوستان می خوام که نظر تو را تا اخر بخونن که واقعا تکمیل کننده هستش ..
بازم ممنونم
نظرات 33 + ارسال نظر
ماهی خانوم سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:45 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

سلام دوست خوبم
موضوع خوبی رو برای بحث انتخاب کردی.
من بر خلاف اکثریت که محیطی به جز خانواده و فامیل رو برای آشنایی قبول ندارن٬ نظرم اینه که آشنایی هرجایی ممکنه اتفاق بیافته و این اصلا عیب نیست که کسی با نامزدش توی اینترنت آشنا بشه (به شرط صداقت و تیزهوشی). به قول اون آقای دکتر در برنامه ی هزار راه نرفته٬ حتی آشنایی توی خیابون هم اگه به راهش باشه و اصولی ممکنه به یه ازدواج خیلی خیلی موفق بینجامه. نکته ی جالب اینکه خواهر یکی از دوستان بسیار صمیمی من توی اینترنت با یه آقای پزشک آشنا شد و بعد از اینکه نسبت به هم شناخت کافی ومنطقی پیدا کردن ازدواج کردن و الانم یه بچه دارن و زندگیشون بی نقصه. لذا من عقیده ندارم که آشنایی حتما باید خانوادگی و فامیلی و سنتی باشه٬ بلکه نظرم اینه که حتما باید با تیزهوشی و خردمندی طرف مقابل رو شناخت تا به یه زندگی ایده ال منجر بشه.
موفق باشید.

فروردین سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ب.ظ

خوب اینکه محیط بی تاثیر نیست نمی شه انکار کرد .اما هر چه محیط سالمتر باشه برای آشنایی بهتره.اما بیشتر از همه به سلامت رفتار و فرهنگ و ظرفیتشون آدم بستگی داره. گاهی اوقات آدمهای بی ظرفیت و بی فرهنگ سلامت یک محیط سالم را خدشه دار می کنند که البته نمی شه جلوی این قضیه رو گرفت.
در ضمن هر چه محیطی آزادتر باشه سالم تره
صد در صد محدودیت به سلامت محیط لطمه می زنه

حسین سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ http://ho3iin.blogsky.com

یه نظر من اصلا مهم نیست با کی ؛ کجا ؛ چطوری آشنا بشی ... مهم اینه که همونی که می خوای هست یا نه ...

تک درخت تنها سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ب.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

سلام
خوبی؟
من فقط آشنایی ها رو از نوع حضوری ترجیح میدم...
و اصلا موافق اینترنت و سایتهای دوست یابی نیستم ...
همون آقا که 9ماه از طریق نت باهاش ارتباط داشتم بعدش که خبر دارین چی شد به منظور امر خیر بود که ناگهان با پیدا شدن یک دختر بهتر همه چیز بهم خورد ...
میدونین چرا؟؟؟چون تو محیط نت هیچ چیز تحت کنترل آدم نیست...من فقط این وسط روانم ضربه فنی شد:((
اما محیط خانواده و دانشگاه و محیط کار مکانهای مناسبتری برای آشنایی هست چون حداقل این جور جاها آدم ظاهر و اخلاق طرفشو میبینه....
مهمانی های دوستانه هم نظری ندارم چون تجربشو ندارم.
موفق باشی

انجمن شهید ادورادو سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:48 ب.ظ http://shahid-edvardo.blogfa.com/

سلام پسر اولش روی پیغامت نشناختمت تو وبت که اومدم فهمیدم مال یه آشناست
من رشتم روان شناسیه اما نظر دادن در این مورد کار خیلی سختیه
چیزی که به قطع می شه گفت اینه که
اینترنت و مهمانی های دوستانه ملاک خوبی نیست

راستی لوگوت کتر شد دادا
اگه می تونی لوگوی عکس شهید ادواردو رو هم کار کن
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

امین چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:08 ق.ظ http://morpheus.blogsky.com

علی جان سلام!
راستش من می دونم که منظور تو خطرات و معایب و گاهی مزایای هر کدوم از اینهاست به ویژه این آخری که این روزها بحث داغ رسانه ها هم شده! من دلم نمی خواد که وارد این بحث بشم! چون خیلی طولانی می شه و از حوصله خارج!
اما خیلی کوتاه می گم که مشکل از اینجا نیست که تو چه محیطی دنبال مکمل خودت و نیمه گم شده ات می گردی. مشکل اونجاست که شناخت درستی از خودت٬ توانایی هات٬ خواسته هات٬ بالاتر از اون نیازهات و آن چیزی که واقعا قراره بشی نداشته باشی. در اون صورت حتی اگر توی بهشت هم باشی باز هم حوری اشتباهی رو انتخاب می کنی و یا قلمان!

صفورا چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ق.ظ http://lahzehayeshaeraneh.blogsky.com/

سلام
به نظر من از همه ی این موردهایی که گفتی آدم میتونه نمیمه ی گمشدشو پیدا کنه

بهار چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:15 ق.ظ

شروع آشنایی ممکنه هر کدوم از این جاها باشه

مهم نوع ادامه و شناختیه که دو طرف از هم پیدا میکنن
در مورد اینترنت زیاد موافق نیستم به خصوص دو نفری که در شهر های دور از هم زندگی میکنن
حالا اگر از طریق اینترنت آشنا شدن ولی مشخص شد که از یه شهر یا شهر های اطراف هستن، میشه بقیه شناخت و آشنایی رو در واقعیت ادامه داد

محموذ چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ق.ظ http://aboaftab.blogsky.com/

سلام
بر خلاف کسانیکه امروزه آشنایی از طریق خانواده ها رو یه روش از مدافتاده و قدیمی میدونند هنوز هم به این روش هم ایمان دارم.
راستش من قبل از اینکه با خانمم از طریق خانواده ام آشنا بشم سعی ام رو توی دانشگاه و محیط کار هم انجام دادم که جواب نداد!
یه مشکلی که توی ازدواجهای خارج از محیط خانواده هست اینه که تو اول دل میبندی بعد وارد حریم خصوصی و خانواده طرف میشی و ممکنه توی ذوقت بخوره و اون وقت دل کندن و جواب رد دادن واست سخته. توی محیط بیرون همه آدمها سعی میکنند خودشون رو متشخص و جذاب نشون بدن ولی وقتی تو به صورت سنتی به خواستگاری کسی میری اگر آدم مریضی نباشه سعی میکنه خودش رو همون طور که هست به تو بشناسونه و تو قبل از اینکه دل بسته اش بشی قدرت انتخاب داری.
در کل برخلاف کسانی که معتقدند توی خواستگاریهای سنتی انتخاب بر اساس ظاهر صورت میگیره من معتقدم توی محیطهای خارج از خانواده هم میتونه فاکتور اصلی ظاهر باشه.

سعیده چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:04 ق.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

سلام
راستش نظر من اینه که آشنایی توی خونواده بهتره .چون حد اقل از بعضی از رفتار و گفتار و خانواده و... فرد مقابلمون با خبر میشیم .اما خیلی از محیط های خونوادگی هم حتی مشکلاتی دارن .
آشنایی توی محیط هایی مثه دانشگاه در درجه بعدیه .اما بازم از نظر من خانواده بالاترین رتبه رو داره
جون ممکنه توی دانشگاه رفتار و ... فرد با توی خونوادش کاملا متفاوت باشه .
توی نت و خیابون و این جور چیزا اصلا!
واقعا نمیشه به تمام معنا به این افراد اطمینان و اعتماد کرد
توی نت که چون حتی اگه ارتباط تصویری هم بر قرار بشه بازم نمیشه فهمید اون فرد کیه ؟
توی خیابونم که دیگه معلومه دیگه!
مثلا خودتون فک کنین اگه با یکی که با هزار زور و زحمت تونسته شمارشو بهتون بده و بعد باهاتون قرار بزاره حتی اگه خیلی هم تفاهم داشته باشین .بازم حاضرین باهاش عروسی کنین؟؟؟؟
من که حاضر نیستم .چون معلوم نیست اون آدم تا حالا چند بار از چنذد نفر همینطوری خواستگاری کرده ( یا به قول معرف چند بار تا حالا با یه نگاه عاشق شده و بعد یه مدتم فارغ)
کلا آشنایی توی خونواده این مزیت ها رو داره که می تونی با خیال راحت با فرد مقابلت حرف بزنی و یا راجب به خودش و حرفاش فک کنی و با بقیه ‌ی افراد خونواده هم راجبه بهش خیلی راحت مشورت کنی!

حمید چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ب.ظ http://hamidahmadi.blogsky.com

سلام به نظر من این چیزا کار دله و اصلا وقت و مکان نمیشناسه هر جا دلت لرزید کارو تموم کن

نرگس چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ب.ظ http://narciss7.blogfa.com/

سلام خوبی؟
به نظر من آشنایی ممکن هرجایی اتفاق بیفته اما این ما هستیم که با رفتار و برخورده منطقی میتونیم به سرانجام دلخواهمون برسیم
ممکن این آشنایی تو محیط خانواده پیش بیاد اونم با نظارت خانوادهامون ولی به سرانجام خوبی نرسه
به نظر من ملاک مکان خاص نیست نمیگم بی تاثیره ولی شناخت درست و رفتار منطقی صداقت طرفین و از هم مهمتر اهمیت دادن به نظر هم و حفظ حرمتها خیلی مهمتره

آبجی! چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ http://www.blueboat.blogsky.com

منم با ماهی خانوم و آقا امین موافقم
همه حرفا رو اینا گفتن !

مریمی چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:51 ب.ظ

سلام
تنها مورد صداقت و درستیه که1- مطمئن باشین آدم صادق برای پیدا کردن نیمه گمشده اش هیچوقت سراغ نت نمیره چون اگه خوب در بیاد هم جزء استثنتا ها بوده 2- دانشگاه و محیط کار خوبه اونم با شرایطی... 3- کلا هر محیطی که شناخت رو بیشتر کنه خوبه!!
به نظر من اول آدم باید ببینه چرا می خواد ازدواج کنه و هدفش چیه بعد بره دنبال نیمه خودش

منصور چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 ب.ظ http://rozina.persianblog.ir

به نام خدا . من متولد 1346 هستم و یه پسر و یه دختر دارم. نظر من این هست که هر دختر و پسری موظّفه از زمانی که واقعاً احساس کرد که دیگه وقت ازدواجش رسیده :
1 - شناخت درستی از خودش داشته باشه و سعی کنه تشخیص بده که با چه جور دختر یا پسری ازدواج کنه بهتره!
2 - معنویت رو در اولویّت قرار بده. چون براساس ذهنیّت و موجبات زندگی خودم و همچنین طی برخورد با انسانهای پیر و جوان و ...، در نهایتِ زندگی، همه ما معنویت رو اصل میدونیم و
مادّیات چندان ارزشی نداره و برهمین اساس فردِ زندگی خودش رو انتخاب کنه تا در گذر زندگی احساس پشیمانی نکنه و یکسره با دلخوشی کامل تا آخر زندگی به خوبی پیش بره!.
البته این انتخاب، در اصل، مراحل سخت اما خاطره انگیز، در پی داره!
لذا شروع کنه و در میان پسر یا دخترها جستجو کنه تا زمانی که فردِ مورد نظر خودش رو پیدا کنه و سعی کنه مطمئن باشه که درست انتخاب کرده یا نه ! حالا فرقی نمیکنه که در کجا فردِ
مورد نظر خودش رو پیدا کنه. دانشگاه، اقوام، محل کار و ... .
وقتی هم که درست انتخاب کرد و واقعاً خواست، دیگه به هیچ دختر یا پسری فکر نکنه چون کار تمام شده هست و باید با اون باشه چون یه شروع خوب و عالی در پیش هست به نام دوران
نامزدی . ضمناً هر کس بتونه در دوران نامزدی، قاطعیت و مهربانی را به اندازه هم رعایت کنه و خواسته های خودش رو درست مطرح کنه و خودش رو درست بشناسونه زندگی بسیار
ثمربخش در پیش خواهد داشت و من به این جور آدما تبریک میگم گرچه صدایم را هیچوقت نخواهند شنید!.
البته در اینترنت چون فرد مورد نطر رو ما تا زمانی نبینیم و از او شناخت درستی پیدا نکنیم اصلاً قابل قبول نیست که مستقیماً دوران نامزدی پیش بیاد و یا برای زندگی انتخاب کنیم!.
من به خدمت تمام خوبانِ رند سلام و ارادت دارم!!!.

مهمترین چیزی که همه بچه ها و شما روش تاکید داشتین همین شناخت اولیه از خود و از طرفه مقابله ..
این گزینه جدیدی هست .. معنویت .

منصور چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ب.ظ http://rozina.persianblog.ir

سلام عرض میکنم و من نظر خودم رو در مورد این پست براتون فرستادم و امیدوارم بپسندی و همیشه موفق باشی !.

تبسم پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ق.ظ

سلام به نظر من محیط خونواده خیلی بهتره چون یه شناخت کامل تر رو در اختیارت میذاره اما دانشگاه هم می‌تونه جالب باشه... اصلا به نظر من اینا بهونست عشق می‌تونه تو خیابون هم به وجود بیاد اما درست و منطقی و از نوع حقیقی... اما آدم نباید اجازه بده که تا وقتی احساسش به جای ادراکش غلبه داره دل به کسی بسپره... عشق باید درک بشه نه اینکه حس بشه...

تبسم پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام من یه نظر بلند برات گذاشتم اگه نیومده بگو دوباره بیام!!!!!!!!!!

تبسم پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ق.ظ

سلام...
به نظر من کسی که دنبال نیمه ی گمشدش می‌گرده تو خیابون و اینترنت سیر نمیکنهاما...
من فکر میکنم خانواده خیلی خوب باشه از این جهت که شناخت کاملی رو ارایه میده اما دانشگاه هم می‌تونه محل مناسبی باشه البته تو یه چارچوب خاص...
من معتقدم تا وقتی که احساس جای ادراک غلبه داره نباید عاشق شد چون حس رو باید درک کرد...و اینکه با این تفاسیر عشق می‌تونه توی پارک و.. هم اتفاق بیفته اما عقلانی و توی چارچوب های معین...

آبجی! پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ق.ظ

آخه هر چی بگم بقیه گفتن اما باشه میفکرم میگم

علی راد پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ق.ظ

سلام
نظرات دوستانتون رو خوندم نکات مهمی رو اشاره کردن که خیلی از اونها نظر من هم هست اما یه چیز غیر تکرای هم بگم:
اینترنت برای ازدواج بد نیست اما فقط بعنوان یه """مقدمه""". یعنی هر یک از طرفین اگر قبل از وسعت گرفتن ارتباطشون بله را بگن احتمال ضرر زیاده.
منظورم از وسعت گرفتن ارتباطشون خارج شدن از محیط اینترنت و ارتباط تلفنی و فیس تو فیس هست. به هر حال با ارتباط فیس تو فیس و صحبت کردن روبرو خیلی از نقاط ضعف و قوت رو مشخص می شه چیزی که امام علی ع 1400 سال پیش بهش اشاره فرمودن.
تشکر از طرح این بحث مهم
یا علی

طاهره جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://gliar.blogsky.com/

سلام.خوبی؟!چه خبر؟!رسیدنم به خیر (شوخی کردم)خیلی وقت بود نیومده بودم.دیگه مشکلات زندگی و گرفتاری و مریضی و...
هرچند سن و سال من کمه اما نظرمو میگم اگه حرفای تکراری بود ببخشید
ببینید آشنایی ممکنه از هر جایی شروع بشه چون سرشت آدم طوریه که در هر مکان و زمانی دنبال نیمه اش میگرده!طرف زنش فوت کرد.بعد یه مدت خواستن براش زن بگیرن تنها نمونه.از خودش پرسیدن کسی و سراغ داره ؟گفت همون خانمی که تو مراسم سوم زنم چای آورده بود!!!منظورم اینه که به محض احساس تنهایی همه دنبال یه همدم هستن .درسته که بهتر اینه که از راه درستش باشه اما اگر از راه هایی مثل اینترنت هم آشنایی شروع بشه به نظر من ایرادی نداره.ببینید همه چی بستگی به دو طرف داره .اینکه تو چقدر به طرفت احترام بذاری...اگر آشنایی با اینترنت هم پیش بیاد بستگی به رفتار دو طرف داره که خانواده ها چه دیدی نسبت به طرف پیدا کنن.این طرز برخورد و یه جورایی شاید بشه گفت سیاست تو معرفی طرفه که باعث میشه شخصیت طرف مقابلت حتی اگه از طریق نت آشنا شدین نیاد پایین.خیلی چیزا برمیگرده به رفتارهای درست و غلط خودمون.
مثلا سعید فیلم فاصله ها هر بلایی سرش بیاد حقشه چون رفتار هاش کاملا غلطه و اگر داره کور میشه دود اشتباهات خودشه که داره می ره تو چشمش.درسته پدرش هم اشتباه داره اما نمیشه اشتباه رو با اشتباه توجیه کرد.گاهی احساس میکنم ما جوون تر ها خیلی روی اشتباه کردن تاکید داریم.
نظرات متفاوته و از دید هر کسی میتونه یه چیزی مهم باشه .مثلا این مهمه که هر کدوم از دو طرف فقط به خودشون و خواسته شون توجه نکن بلکه به شرایط طرف هم توجه کنن.صداقت تو رفتار و کلام خیلی مهمه در کنار انعطاف.که بله من همچین رفتاری دارم و این واقعیت منه وبا انعطافی که دارم اگر این رفتار غلطه تغییرش میدم نه اینکه من هیمینم می خوای بخواه نمی خوای خداحافظ...باید دو طرف یه کم راه بیان با هم.انتظار تغییر رفتار از طرف هم تا یه حدی معقوله چون بلاخره اون آدم سال هاست که با اون رفتار زندگی کرده و تغییر یک شبه اش خواسته ای نابجاست.
از دید من ارتباط طرف مقابل با خدا هم مهمه.اینکه چقدر میونش با خدا خوبه!این آدما به خاطر احساس وجود خدا تو لحظه های زندگی واینکه خدا رو ناظر بر کارهاشون می بینن دست به هر کاری نمی زنن و پایبندی بیشتری دارن.کسی که با خدا رابطه اش خوب نیست خب طبیعتا نسبت به خواسته های خودش احساس مسئولیت نمی کنه و متعهد نیست و به صرف اینکه نیازش رو برطرف کنه دست به هر کاری میزنه.
الان کمتر حرمت نان و نمک خورده شده نگه داشته میشه.کسی از کسی شرم نمی کنه و خیلی جسورانه تن به هر کاری میدن.اما پایبندی به خدا کمک می کنه که حرمت ها حفظ بشه و خیلی مرز ها شکسته نشه.
یکی از معلم هام حرف قشنگی می زد.برای داشتن زندگی خوب 3 فاکتور لازمه.صداقت،محبت،گذشت...
اگه صادق نباشی نمی تونی انتظار داشته باشی که بهت محبت کنن و اگر محبتی در کار نباشه گذشتی تو زندگی وجود نداره که زندگی بدون گذشت هم دوام نداره!
در کل آشنایی از هرجایی ممکنه شروع بشه مهم منش و شخصیت طرفین هست.رابطه اش با خدا و صداقت کلام و رفتارش مهم ترین هاست..
خیلی وقت بود این همه زیاد حرف نزده بودم...ببخشید
البته هنوز احساس میکنم هیچی نگفتم خیلی حرف دارم ولی دیگه ببخشید زیاد شد

طاهره جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://gliar.blogsky.com/

تازه نظر دوستان رو کامل خوندم...
حرف های آقای منصور رو کاملا کاملا قبول دارم
چیزای جالب دیگه ای هم بود.
اگه حرفام بی ربط بود ببخشید دیگه.
فعلا

ممنون
نه خیلی هم خوشحال شدم که نظرت رو دادی
ممنون

فروردین شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ

سلام
محیط سالم یعنی محیطی که انسانرا مجبور به تظاهر نکنه.و انسانها برای روراستی محدودیتی نداشته باشند.
خانواده خیلی انسان را محدودمی کنه ولی ارتباط قوی و خوب انسان باخانواده اش در یک رابطه تاثیری خوبی داره.
در کل همه چیز به خود آدم بستگی داره. ولی در محیطهای بسته و محدود یک ارتباط خوب و سالم به وجود نیمیاد.
آشنایی از راه اینترنت اشکالی نداره اما بهتره فقط یه مقدمه باشه و آدمها بعد از آشنایی ارتباطشونو گسترش بدم و شناخت کافی کسب کنند

aram شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ب.ظ http://yek-lahze-aseman.blogsky.com

سلام.گفتنی ها گفته شد.همه می دونن که نمی شه یه نسخه پیچید اما محکم ترین راه ، اونیه که طرف ، طرفشو ببینه.طرز راه رفتنش رو.حرف زدنش.نگاه کردنش.شوخی کردنش.به قول علی راد فیس تو فیس.چیزی که اول از همه خودشو نشون میده و بعد طرف به عمق افکار طرف مقابلش رسوخ میکنه و آشنا میشه.پس اینترنت چندان محیط جوابگویی نیست.چون ممکنه اونی نباشیم که میگیم.در واقع فضای مجازی فضای حرف زدنه.طرف هی میگه من اینجوری ام من اونجوری ام و از اینا.
دانشگاه و اینجور جاها هم شرایط داره.مثلا حس جوگیری در بین نباشه.آدما باید ببینن دوست مخالف میخوان یا همسر! گاهی قاطی میشه.طرف با خانواده ش قهر کرده میخواد کمبود محبتش رو جبران کنه با دختری همصحبت میشه و سر زبونی هم میگه آره.واسه امر خیره.
سنتی وارد شدن رو می پسندم.چون طرف روی حرفش می ایسته.اما خب...مشکلات خاص خودشو هم داره.
قضیه سر سیاه و سفید کردن بحث نیست. ولی اگه من از روش نت با کسی ازدواج کردم فردا پس فردا بهم نمیگه ممکنه با چند نفر دیگه هم بوده باشی؟
شما باید این بحث رو هم راه بندازین که چطور میشه طرف رو شناخت. مخصوصا دوران دل و قلوه گیری نامزدی.که افراد معمولا خودشون نیستن.بیشتر یه شخصیت آرمانی ان.
عذر که حرفام تکراری بود. دوستان فهیم حرفای خوب رو زدن. منم گفتم چیزی گفته باشم.

باقری شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:19 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

سلام.دوست عزیز وبزرگوار سوال جالبی مطرح کردین.به نظرم اگر ما برای انتخاب خود معیاری داشته باشیمونسبت به ان معیار اقدام به انتخاب شریک زندگی خود بکنیم دچار اشتباه نمیشیم.متاسفانه در این محیط هایی که شما گفتین انسانها در اولین نگاه عاشق میشن ودر اولین روز زندگی هم دچار اختلاف .
میشه عامل آن را نداشتن معیار واصولی برای انتخاب دونست.عده ای برای اتنخاب خود معیارهای ظریف وریزی را در نظر دارند وبدون اینکه بدونن این معیارها در فرد مورد نظر هست یانه دست به کار میشند وبعد از آن می دونه که باید قبلا این این مساله را در نظر می گرفته.

فروردینی شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.farvardins.blogsky.com

من همیشه میام به وبلاگت سر می زنم

سلام
راست میگی؟
خوشحالم وممنون ازت
کاش نمی رفتی

مهتا شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ http://mmmmmmmmmahta.blogfa.com

سلام مرسی سر زدی....

ممنون لطف داری خدفظ

سلام
قربانت ..

فرزانه شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ http://sarzaminekhyal blogfa.com

سر تا سر زندگی یک اتفاق فرق نمی کنه چه محیطی مناسب تره و چه شخصی لایق تر ـمهم اینه که ذهن تو چقدر اماده پذیرفتن شخصیتی با یک دید نو و چقدر سازگاره...
بدرود

سه کنج یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ق.ظ http://3konj.ir

سلام
مطلبت خیلی طولانی بود سر فرصت میخونمش و نظرمو میذارم
الان فقط اومدم بگم مرسی که هنوز به وبلاگم سر میزنی

سلام
خوشحال می شم نظر شما رو هم داشته باشم..
قربانه تو ..

مونا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:26 ب.ظ http://delname.tk

سلام
من یک سری تحقیق راجع به این مورد و کلا بحث ازدواج و خاستگاری و نحوه ی انجامش داشتم و طی این دوره مطلب زیر رو یاد گرفتم:
از اوایل قرن ۲۰ ام دانشمندان به جای اینکه جز جز هر چیزی رو بررسی کنند ابتدا کل اون رو کاملا مورد بررسی قرار میدادند مثلا پیش از اون روانشناسها میگفتن برای یاد دادن چیزی به بچه ها اون رو به قسمتهای کوچیک تبدیل کنید اما بعد از اینکه اپولو توسط روسیه به فضا فرستاده شد امریکا از این مورد نتیجه گرفت که در نظام اموزشیشون یه اشگالی وجود داره که اونها نتونستن زود تر از روسها چیزی به فضا بفرستن
خلاصه دانشمندا جمع شدن و به این نتیجه رسیدن که کل جنبه های مختلفی داره که باید پیش از ببرسی جز انها را بررسی کرد
این مقدمه ی طولانی رو گفتم تا این نکته رو بگم
کسانی که توی دانشگاه با هم اشنا میشن یکی از بعد های همدیگه رو شناختن حتی اگه خییییییییییلی به هم شبیه باشن و همه بگن این دو نفر به هم میان و برای هم مناسبند یا حتی اگه از استاد هاشون سوال بشه میگن این افراد خیلی با هم مچ هستن
خاستگاری و اشنایی حتما و الزاما باید خانوادگی باشه چون امروزه بحث هم کفو بودن فدهنگی بسیار اهمیت داره
طی یک تحقیق از دانشجویان مجرد ومتاهل راجع به ازدواج دانشجویی مجرد ها بیشترین معضل رو مشکلات اقتصادی و متاهل ها مشکلات فرهنگی معرفی کردند (البته اینجا باید بگم این کم تجربگی مجردها رو نشون میده و همچنین بی اعتمادیشون نسبت به خدا چون خدا خودش گفته اگر جونی تو سن کم برای اینکه به گناه نیفته ازدواج کنه من خودم کمکش میکنم و اگر فقیر باشه غنیش میکنم و به زندگیشون برکت میدم که بحث برکت خودش بحثی جداست به همین خاطر ما نظر متاهل ها رو بررسی میکنیم)
۱۰۰٪ رفتار شما یا حتی خود من در محیط دانشگاه و خانواده فرق داره مطمینا شما اون طور که تو جمع دوستانتون هستید با زمانی که مهمونی میرید یا توی محیط خونه هستید به هم شبیه نیست به همین خاطر توصیه میکنن که با خانواده خاستگاری برید و بعد از چند جلسه خانواده دختر به بازدید برند و یا حتی خانوادگی به تفریگاه برید و توی محیط های مختلف طرف رو بررسی کنید ببینید ایا مطابق فرهنگ شما میهمان ومیزبان هستند ؟
یا بیرون از منزل وقتی با هم هستیدشما احساس شرمندگی نمیکنید؟
خیلی مهمه اینها بودن زوجهایی که هردو از نظر اعتقادی مثل هم بودن اما فرهنگ یکی نداشتن و جدا شدن وقتی پای حرفشون میشینی حق با هر دوشونه اما تفاوت فرهنگ مشگل براشون ایجا کرده مثلا تو دوره عقد پسره میره دنبال دختره با هم سوار تاکسی میشن و میرن گردش
چند روز بعد سر همین موضوع دعوا میشه خانواده دختر میگن پسره یا بی غیرته یا گداس دست تو جیبش نمیکنه دختر مارو با اژانس ببره بیرون سوار تاکسیش کرده اجنبی روی ماه دخترمون رو دیده
خوب اینجا حق با کیه؟
هر دو
پسره میگه بابا زنمه میخایم با هم باشیم اصلا معنی حرفای اونارو نمی فهمه
و خانواده دختر هم علت بی شرمی های پسره رو نمی فهمن(البته از نظر اونا بی شرمی)
خوب این رو میگن تضاد فرهنگ که باید خیلی مواظب باشید
و یه موقع نگید من میخوام با خودش زندگی کنم نه با خانوادش چون عامل خیلی از دعوا ها خونواده ها هستن نه خود زوج ها
در اخر معضرت میخوام به خاطر زیاده گویی هام
امیدوارم همه خوشبخت باشن و زندگی ایده الی داشته باشن

مونا دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:41 ب.ظ http://delname.tk

خواهش میکنم
راستش پستی که گذاشتین من رو وادار به تحقیق نکرد بلکه پیش از این من تحقیق میکردم چون زندگی اینده ام برام خیلی مهمه
ونمیخواستم مثل بعضی از دوستام باشم که هنوز نمیدونن وقتی بهشون پیشنهادی میشه چطور پاسخش بدن

بازم ممنونم ازت
میدونم ..
خیلی خوبه که تحقیق کردی .. کمتر کسی پیدا میشه برای همچین قضیه ای بزرگ و سرنوشت ساز تحقیقی به وسعت تحقیقات شما بکنه ..
نه خیلی خوب جمع و جورش کردی ..
یادم باشه اگه سوالی داشتم حتما بیام سراغت ..

مونا چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ http://delname.tk

با کمال میل کمک میکنم
و امیدوارم همه ایده ال زندگی کنند
(ایده ال هم یعنی اون جوری که تو ذهنشون یعنی خوشبختی)
باز هم ممنون

سلام
ممنون ... پس حتما سراغت میام ..
ان شالله .. منم برای شما و عشقتون همین آرزو رو دارم ..
قربانت ... مرسی که اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد