همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

کارلو کلودی (carlo collodi)

او عاشق الاغ بود  

 

کارلو کلودی 

 

یکی بود یکی نبود .حتما شما خواننده های کوچولوی من همصدا خواهید گفت پادشاهی بود که…نه بچه ها شما اشتباه کردید.داستان اینجوری شروع می شود یکی بود یکی نبود.یک قطعه چوب بود که…سال 1881 بود که این جملات به عنوان اولین جمله های داستان پینوکیو در یک مجله ی کودکان ایتالیا چاپ شد .نویسنده اش کارلو کلودی با الاغ ها میانه خوبی داشت.این را می شد از تمام نقاشی ها و کاردستی های دوران بچگی اش فهمیداما خودش هم اخر سر نفهمید چرا شخصیت معروفی که برای همه بچه های دنیا رو کرد یک ادمک چوبی بود نه یک خر!حتی نفهمید چه جوری با وجود روزنامه نگاری در مطبوعات لیبرال سر از نوشتن برای بچه ها در اورد.سال 1890 هم وقتی 64 ساله بود در گذشت و نفهمید پینوکیویش لابه لای متن کتابهای درسی در ایتالیا جا خوش کرده.حتی عمرش قد ندادکرور کرور کارتون سریال و فیلم سینمایی را که از روی پینوکیو ساخته اند ببیند.کارلو لورنزینی فقط اعجاز روستای زادگاه مادرش را خوب فهمید و اسم مستعارش را از ان وام گرفت :کلودی.

نظرات 4 + ارسال نظر
لی لی جمعه 29 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:50 ب.ظ http://liliana.blogsky.com

سلام
شب یلدا هم بر شما مبارک

سلام
ممنون

شیدا یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:08 ب.ظ http://rozehsiah.blogsky.com

سلام فرستادم امیدوارم مورد قبول شما واقع شده باشد

یگانه یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:10 ب.ظ

سلااااام...
خوبی؟ خوشی؟
تولد وب لاگت مبارک... یاللاااااااااااا کیک و شیرینی میخوااااام...
یه چیزی این مطالب قشنگت رو از کجا میاری؟
یه عالمه ممنون


مهسا :دی دوشنبه 9 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.qqqq.blogsky.com

یالله

کسی خونه نیست ؟
سلام عرض شد

خوبی آقای علی اکبر ؟ ما نیستیم خوش می گذره ؟ :دی

از این کارتون پینو کیو همیشه بدم می اومد ! نمی دونم چرا ... مخصوصا از اون روباه مکار و گربه نره که وقتی می دیدمشون استرس می گرفتم !
بیچاره بچه های ایتالیا که این داستان رو حتی تو کتابای درسی شو ن هم تحمل می کرد ن !!!! صد رحمت به ریز علی و کبری و عمو حسن خودمون ! ولی جالبه این داستان بعد از ۱۲۰ سال هنوز هم سوژه ی خیلی از فیلم ها و کارتونهاست !

الله یارتون
بفرمایید...دم در بده
سلام
ممنون ..خدا رو شکر خوبیم.البته خیلی دلم براتون تنگ شده بود...
شما هم کم پیدا شدید...بی شما صفایی نداره این دنیای مجازی.
راستی چرا؟نکنه....
بالاخره اجباری نبوده که همه از این کارتون خوششون بیاد...من خودم هر از چند گاهی نیم نگاهی میکردم ولی تنها جای این کارتون برام جالب بود که گربه نره و روباه مکار پول های پینوکیوی احمق رو میدزدند...البته اونم با ترفندی ساده لوحانه(چال کردن پول ها به امید روییدن درختی با میوهای سکه)....البته ما از این داستان دروغ گفتن رو یاد گرفتیم چون هیچوقت دماغمون بزرگ نمیشد...
بدا به حال کودکان ایتالیایی ..راست میگی واقعا داستانهای ما آموزنده و به واقعیت بیشتر نزدیک بودند تا به تخیل...
هر چیزی که طرفدار داشته باشه میتونه بهترین و کوتاه ترین مسیر برای رسیدن به درامد های کلان باشه..هر چند هم که مذخرف باشه...
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد