همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

همشهری جوان

وبلاگی متفاوت برای جوانان

نماز

 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ . ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣن راصدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم...."از پاهایی که نمی توانند تورا به سمت ادای نماز ببرند انتظآر نداشته باش تورا به بهشت ببرند"ازاین عبارت زیبا خیلی لذت بردم:بودن کشتی درآب خطرناک نیست..اما بودن آب درکشتی خطر داره..! بودن مؤمن دردنیا خطرناک نیست..اما بودن دنیا درقلب مؤمن خطرداره. !شایسته تامل هست..
التماس دعا

صدمین میمون

برگرفته از  کتاب "صدمین میمون"
 کن کایز شصت سال قبل، در سال 1952 دانشمندان ژاپنی درباره رفتار میمون‌های وحشی در یک جزیره تحقیق می‌کردند. غذای اصلی میمون‌ها سیب‌زمینی شیرین بود. میمون‌ها سیب‌زمینی را خاک‌آلوده می‌خوردند. یک روز پژوهشگران متوجه شدند، میمونی کاری جدیدی می کند : او سیب زمینی را قبل از خوردن شست! شاید اتفاقی یادگرفته بود مثلا سیب‌زمینی از دستش به آب افتاده و بدون خاک مزه بهتری داشته. به هرحال او این رفتار را روزهای بعد هم تکرار کرد، و به‌تدریج میمون‌های دیگراین کار را یاد گرفتند. در سال 1958، زمانی که صدمین میمون به این رفتار جدید روی آورد، دانشمندان جزیره‌ای در سیصد مایلی نیز گزارش دادند که میمون‌های آن جزیره نیز شروع به شستن سیب‌زمینی‌ها کرده‌اند. هیچ ارتباطی میان این جزایر نبود و کسی میمونی را از جزیره‌ای به جزیره ی دیگر نبرده بود!تعمیم نتایج این تحقیق می‌گوید زمانی که سطح جدید آگاهی میان تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشمگیر و معنی‌دار رفتارشان تغییر کند، آگاهی بدون ارتباط مستقیم به دیگران منتقل می شود. هر آگاهی فردی به آگاهی جمعی مرتبط است. گاهی به دنیای اطرافمان نگاه می‌کنیم و از اینکه نمی‌توانیم تاثیر مثبت و چشمگیری در بهبود آن داشته باشیم، احساس کوچکی می‌کنیم. اما اگر اعضای گونه‌ی خاصی از حیوانات به طریقی با هم در ارتباط باشند، به احتمال زیاد انسان‌ها نیز می‌توانند به وسیله ی همین نیرو با هم ارتباط پیدا کنند. تفکر همسو و مشترک، نیروی بزرگی دارد و می‌توان آن در مسیر مثبت و سازنده استفاده نمود.شعور جمعی از یک سو، انسان را از یک سو، متوجه قدرت شگفت انگیز و میزان تاثیرگذاری وی بر کل جهان هستی می کند و از دیگرسو مسئولیت بزرگ او را در قبال خانواده ی بزرگ بشری نمایان می سازد. زیرا دایره ی نفوذ افکار و اعمال انسان فقط محدود به زندگی شخصی او نمی شود و بر شرایط و اتفاقاتی که زاییده ی شعور جمعی است اثر می گذارد.

روبرت شلدریک زیست شناس مشهور در کتاب علم جدید حیات، نظریه‌ای براساس شواهد علمی و تجربیات متعدد ارائه می‌کند :

حافظه وشعور انسان تنها در مغزش ذخیره نمی‌شود بلکه چیزی به نام "شعور جمعی" نیز وجود دارد.

اساس فلسفه روبرت شلدریک بر این پایه استوار است که تمام موجوداتی که در یک رده وگونه خاص قرار دارند، توسط یک حوزه ی مورفوژنتیکی که بسیار شبیه یک حوزه مغناطیس است احاطه شده اند و به نحوی با یکدیگر در ارتباطند. 
خلاصه با تعمیم نتایج آزمون "صدمین میمون" و براساس این نظریه، اگر تعدادی از انسان‌ها (اگر قابل مقایسه با آزمون باشد! صد انسان) همراه و همدل بر اندیشه و سطحی از آگاهی تمرکز کنند، می‌توانند آن اندیشه را به دیگر همنوعان خود انتقال دهند.

داستان پیرمرد بازنشسته

ارزیابی شناختی؛
"داستان پیرمرد بازنشسته"
 
یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید.
 یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می‌رفت تا این که مدرسه‌ها باز شد.

 در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاس‌ها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می‌زدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت می‌کردند و سرو صدای عجیبی راه انداختند. 

این کار هر روز تکرار می‌شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود.
 این بود که تصمیم گرفت کاری بکند. 

روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه‌ها رفت و آن‌ها را صدا کرد و به آن‌ها گفت: «بچه‌ها شما خیلی بامزه هستید و من از این که می‌بینم شما این قدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. منهم که به سن شما بودم همین کار را می‌کردم. 
حالا می‌خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی 10 دلار به هر کدام از شما می‌دهم که بیایید اینجا و همین کارها را بکنید. »

بچه‌ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. 
تا آن که چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببینید بچه‌ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی‌تونم روزی 1 دلار بیشتر بهتون بدم. از نظر شما اشکالی نداره؟ 

بچه‌ها گفتند: «1 دلار؟ اگر فکر می‌کنی ما به خاطر روزی فقط 1 دلار حاضریم این همه بطری نوشابه و چیزهای دیگه رو شوت کنیم، کور خوندی. ما نیستیم. »!!!

 و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد. 


در روانشناسی سازمانی نظریه‌ای توسط لئون فستینگر با نام «ارزیابی شناختی » ارائه شده است. 

بر اساس این نظریه که در آخرین سال‌های دهه 1960 ارائه شده است پاداش‌های بیرونی باعث کاهش کلی سطح انگیزش می‌گردد.

 بدین ترتیب اگر سازمان از پاداش‌های بیرونی به عنوان جبران عملکرد استفاده کند، پاداش‌های درونی کاهش می‌یابد.

 به بیان دیگر اگر به فردی به ازای انجام کار مورد علاقه‌اش پاداش داده شود، باعث می‌گردد که علاقه درونی یا ذاتی فرد به آن کار کاهش یابد؛
 و در واقع، محرک‌های بیرونی جایگزین محرک‌های درونی یا ذاتی شده‌اند و بدین ترتیب انگیزه درونی از بین می‌رود.

نگاهتان را تغییر دهید

"نگاهتان را تغییر دهید"

 در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تامل برانگیزی به صورت شعر درباره ی جوان عاشقی ست که به عشق دیدن معشوقه اش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می رفته و سحرگاهان باز میگشته و تلاطم ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی کرد .
دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار میدادند و او را از این سرزنش میکردند . اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن ها نمیداد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می آورد که تمام سختی ها و ناملایمات را بجان میخرید . 
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب ها از دریا گذشت و به معشوق رسید . 
همینکه معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید ; 
چرا این چنین خالی در چهره ی خود داری !!!
معشوقه او گفت ؛ این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده ای .
جوان عاشق گفت ؛ خیر ، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم .
لحظه ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسد . چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است; ؟
معشوقه ی او گفت ؛ این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی ست و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی .
جوان عاشق میگوید ؛ خیر ، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم .
لحظه ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید ; چه بر سر دندان پیشین تو آمده !!! گویی شکسته است .
و معشوقه او جواب میدهد ؛ شکستگی دندان پیشین من از اتفاقی در دوران کودکی ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمیدانم چرا متوجه نشده بودی !!!!
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می دهد .
آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه اش می بیند و بازگو میکند و معشوقه نیز همان جواب ها را می گوید .
به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر میرسانند و مثل تمام سحر های پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی میکند تا از مسیر دریا باز گردد . 
معشوقه اش می گوید ; اینبار باز نگرد ، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی ست !!!
جوان عاشق با لبخندی می گوید ; دریا از این خروشانتر بوده و من آمده ام ، این تلاطم ها نمیتواند مانع من شود .
معشوقه اش می گوید ؛ آن زمان که دریا طوفانی بود و می آمدی ... عاشق بودی ... و این عشق نمی گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد . اما دیشب بخاطر هوس آمدی ، به همین خاطر تمام بدی ها و ایرادات من را دیدی . از تو درخواست میکنم برنگردی ، زیرا در دریا غرق می شوی . 
جوان عاشق قبول نمیکند و باز میگردد و در دریا غرق میشود ....

مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می پردازد . 
مولانا میگوید ; تمام زندگی شما مانند این داستان است . زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل میدهد . اگر نگاهتان ، مانند نگاه یک عاشق باشد ، همه چیز را عاشقانه می بینید . اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی میبینید ، دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید . دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفیتان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید . اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی ها را خواهید دید و خوبی ها را متوجه نخواهید شد . نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی ها را میتوانید به خوبی تبدیل کنید .
اگر نگاهتان را تغیبر ندهید دیگر نخواهید توانست انسانهای خوب و مثبت در پیرامون زندگی خود پیدا کنید . روز به روز افسرده تر میشوید و لحظه به لحظه در زندگی خود بیشتر ناامید میشوید و در نهایت در دریای پر تلاطم و طوفانی افکار منفی خویش غرق میشوید .
اگر میخواهید در زندگی موفق باشید و به آرامش برسید تنها کافیست نگاه خود را تعییر دهید . 

عاشق باشید و به همه چیز و همه کس عاشقانه نگاه کنید.

ژاپن

ژاپن

گفته می‌شود یک کمپانی آمریکایی برای به رخ کشیدن قدرت تکنولوژی‌اش، سیمی به ضخامت یک‌هزارم تار موی انسان دور قرقره‌ای پیچید و برای کمپانی رقیبش در ژاپن فرستاد. مدتی بعد کمپانی ژاپنی همان سیم را پس فرستاد در حالی که روی آن سیم به فواصل منظم سوراخ شده بود. 

اما آنها که گمان می‌برند شکوه تمدن ژاپن از قدرت تکنولوژیک آن برمی‌خیزد، دچار ساده‌اندیشی و سطحی‌نگری‌اند. تمدن یگانه کالایی است که مبادله نمی‌پذیرد وفقط باید در درون یک ملت «تولید» شود. اگر آن طور بودکه همه ملت‌ها با خرید فناوری متمدن می‌شدند رفتار برخی شهروندان خودمان را که سوار بر آخرین مدل خودروهای ژاپنی با آخرین فناوری آنها هستند، ببینید. قدرت فناوری خیره کننده چشم‌بادامی‌های ژاپن، به رغم همه جلال وشکوهش، «فرع»ی است کوچک بر تمدنی که این ملت آفریده است. «اصل» این تمدن را بیش از آنچه در کارخانه‌های معظم ایالت اُزاکا بتوان یافت در ویرانه‌های دلخراش ایالت فوکوشیما می‌توان دید. وقتی رفتار متمدنانه آوارگانی که از پی مخوف‌ترین زلزله‌ قرن، منظم و تمیز در صف آب می‌ایستند وبی جنجال و هیاهو و ناسزا فقط به اندازه مصرف همان روز خود، آب دریافت می‌کنند با رفتار مردمان یک کشور جهان سومی، در شرایطی کاملا عادی، مقایسه می‌کنیم، معنای تمدن نمایان می‌شود. 

در همه فیلم‌ها و عکس‌های خبری که از روزهای پس از زلزله و سونامی ویرانگر ژاپن منتشر شد یک صحنه درگیری، ازدحام، هجوم، غارت فروشگاه، ولع برای دریافت کمک‌های اعطایی، بی‌نظمی و حتی فریاد و جزع دیده نمی‌شد. یکی از خبرگزاری‌ها خلاصه مشاهدات خبرنگارانش را چنین بازتاب داده است:

1ـ صفوف منظم آب و غذا بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.

2ـ هیچ ساختمانی در زلزله 9 ریشتری آسیب ندید. همه خسارت‌ها مربوط به سونامی و ورود دریا به شهر بود.

3ـ غارتگری دیده نشد. زورگویی یا از دست دیگران ربودن دیده نشد. فقط تفاهم بود.

4ـ 50 نفر از کارگران نیروگاه اتمی، به رغم نشت مواد رادیو اکتیو، با از جان گذشتگی ماندند تا به خنک کردن دستگاه‌ها ادامه دهند.

5ـ حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سر و صورت دیده نمی‌شد. مصیبت و غم همراه با طمانینه بود.

6 ـ مردم فقط اقلام مورد نیاز خود را تهیه کردند و این باعث شد به همه آب و آذوقه برسد.

7ـ مردم از افراد ناتوان و پیر و بیمار دستگیری می‌کردند. رستوران‌ها قیمت‌ها را کاهش دادند. یک خودپرداز بدون محافظ دست نخورده ماند.

8ـ همه دقیقاً می دانستند باید چه کاری انجام دهند. انگار بار دومی بود که این اتفاق افتاده است!

9ـ رسانه‌ها در انتشار اخبار محتاط و دقیق بودند. از انتشار گزارش‌های التهاب‌آفرین خودداری می‌کردند و فقط اخبار آرام‌بخش پخش می‌شد.

10ـ هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را برگرداندند سرجایشان و به آرامی فروشگاه را ترک کردند.

این همان تمدنی است که بقیه محصولات و مصنوعات تمدنی، بر آن بنا شده است. سونی و پاناسونیک و هیتاچی و تویوتا و هوندا و نیسان موتورز بر این تمدن بنا شده است. چنین فرهنگ و چنان رفتار مدنی است که منجر به رشد و توسعه در همه عرصه‌ها و همه ابعاد می‌شود. زیربنای ناب تمدن یک سرزمین را باید در مواقع بحران دید. اینها را مقایسه کنید با رفتار بسیاری از هموطنان خودمان، آن هم در مواقع عادی و فراوانی و ثبات، ببینید ابعاد تفاوت را.

فرق است میان مردمی که پس از جنگ ویرانگر جهانی و انفجار دو بمب اتمی در کشورش، کارگرانش در سراسر جهان نان خالی می‌خوردند و هر یک «سنت»شان را به «ین» تبدیل می‌کردند تا سرزمینشان را بسازند با قشر تازه به دوران رسیده کشورهای جهان سومی که هر یک «واحد پول ملی»‌شان را به دلار تبدیل می‌کنند تا در جهان غرب سرمایه‌گذاری کنند.

دوستی نقل می‌کرد سالیان پیش به همراه چند هموطن برای کار به ژاپن رفته بودیم و چند اتاق کنار هم اجاره کرده بودیم. اتاق‌ها قفل و بست نداشت. هرچه به صاحبخانه گفتیم چرا قفل و کلید ندارد، گفت برای چه نگرانید. اینجا امن است. کسی به شما کاری ندارد. بالاخره بعد از چند روز با شرمندگی به او حالی کردیم که از شما نگران نیستیم، از خودمان نگرانیم!

به هرحال، تمدن را نه می‌توان خرید و نه می‌توان با شعار و دستور به دست آورد. «تمدن» محصولی است که باید در فرایندی عاقلانه، متعهدانه، هوشمندانه و بغایت منظم تولید شود. زمینه تولید تمدن نه دانشگاه و کارخانه و وزارتخانه و دولت، که «خانواده» و «آموزش و پرورش» و "مطالعه" است. تا عزمی نکنیم و حرکت به سمت تمدن را به صورت یک جهاد اگر از بام تا شام شعار دهیم، خاصیتی نخواهد داشت....

آنتوان چخوف

داستان کوتاهی از آنتوان چخوف




نیمه‌‌شب بود. می‌‌تیا کولدارف، برانگیخته و با هیجان، به سرعت داخل خانه‌‌ی پدرش شد و شروع به سرکردن توی اتاق‌‌ها کرد. پدر و مادرش می‌‌خواستند بخوابند. خواهرش در تخت‌‌خواب بود و آخرین صفحات رمانی را می‌‌خواند. برادران دانش‌‌آموزش خوابیده بودند. پدر و مادرش با تعجب پرسیدند:

«از کجا می‌‌آیی؟ چته؟»

«آه نپرسید! فکرش را نمی‌‌کردم! نه، هیچ فکرش را نمی‌‌کردم! این… این باورکردنی هم نیست!»
می‌‌تیا زد زیر خنده و روی صندلی راحتی نشست. از خوشحالی روی پایش بند نبود.

«باورکردنی نیست! اصلاً نمی‌‌توانید تصورش را بکنید! ببینید!»

خواهرش از تخت‌‌خواب پایین جست، خود را در ملافه‌‌ای پیچید و به برادرش نزدیک شد. برادرانش از خواب بیدار شدند.

«چته؟ راستی که تو خیلی مضحکی!»

«از خوشحالی‌‌ست، مامان! الان همه‌‌ی روسیه مرا می‌‌شناسد! همه! پیش از این، تنها شما می‌‌دانستید که در دنیا یک دیمتری کولدارف، مستخدم اداره‌‌ی ثبت وجود دارد و حالا تمام روسیه این را می‌‌داند. مامان! آه خدا!»

می‌‌تیا دوباره برخاست و باز شروع کرد به دویدن توی اتاق‌‌ها؛ بعد دوباره نشست.

«آخر چه خبر شده؟ درست شرح بده!»«شما مثل حیوانات وحشی زندگی می‌‌کنید، روزنامه نمی‌‌خوانید، به اجتماع توجهی ندارید، این همه چیزهای جالب توجه در روزنامه‌‌ها هست! هر اتفاقی بیفتد، فوراً منتشر می‌‌شود، هیچ چیز مخفی نمی‌‌ماند! چقدر خوش‌‌وقتم! آه، خدای من! روزنامه‌‌ها فقط از آدم‌‌های برجسته صحبت می‌‌کنند و الان از من حرف می‌‌زنند!»«چی می‌‌گی! کجا؟»
رنگ پاپا پرید. مامان تصویر مقدس را نگاه کرد و صلیبی کشید. برادرها پا شدند و همان‌‌طور با پیراهن‌‌های کوتاه شب، به برادر بزرگ‌‌شان نزدیک شدند.

«آره، روزنامه‌‌ها راجع به من مطلبی نوشته‌‌اند؛ الان همه‌‌ی روسیه مرا می‌‌شناسد! مامان، این شماره را به یاد داشته باشید! چند دفعه آن را می‌‌خوانیم، گوش کنید!»

می‌‌تیا روزنامه‌‌ای از جیب درآورد، به پدرش داد و قسمتی را که با مداد آبی دور آن را خط کشیده بود، نشان داد:

«بخوانید!»

پدر عینکش را گذاشت.

«بخوانید دیگر!»

مامان تصویر مقدس را نگاه کرد و صلیب کشید. پاپا سرفه‌‌ای کرد و شروع به خواندن کرد:«در تاریخ ۲۹ دسامبر، ساعت ۱۱ شب، دیمتری کولدارف، مستخدم اداره‌‌ی ثبت…»

«گوش کنید، بقیه را گوش کنید!»

«… دیمتری کولدارف، مستخدم اداره‌‌ی ثبت، موقع خروج از شیره‌‌کش‌‌خانه‌‌ای که در خیابان برنای کوچک، منزل کوزیخنی واقع است، در حال نشئه…»

«با سیمون پترویچ بودم… تا جزئیاتش را هم شرح داده! ادامه بدهید! گوش کنید!»

«… و در حال نشئه، سر می‌‌خورد و زیر دست و پای اسب کالسکه‌‌ای که در ایستگاه بوده و به ایوان درتف، روستای دهکده‌‌ی دوریکبند، از ایالت بوخنوسک تعلق داشته است، می‌‌افتد. اسب می‌‌ترسد، کولدارف را لگدمال می‌‌کند. سورتمه‌‌ای را که کولف تاجر مسکوی در آن نشسته بوده است، زیر پا می‌‌اندازد و پا به فرار می‌‌گذارد. سرایدارها جلویش را می‌‌گیرند. کولدارف را که داشته بیهوش می‌‌شده به کلانتری می‌‌برند و پزشک او را معاینه می‌‌کند. ضربه‌‌ای که به پس گردن او وارد آمده بوده…»

«این ضربه، از مال‌‌بند بود، پاپا، بقیه، بقیه را بخوانید!»

«که پس گردن او وارد آمده بوده است، جزئی تشخیص داده شده، یک بازپرسی شفاهی راجع به قضیه به عمل آمده و مضروب، تحت معالجات پزشکی قرار گرفته است…»

«به من گفتند پشت گردنم را کمپرس آب سرد کنم. حالا خواندید؟ هان؟ این‌‌طور! الان این روزنامه دور روسیه می‌‌گردد، بدش این‌‌جا…»
می‌‌تیا روزنامه را گرفت، تا کرد و در جیب انداخت.

«الان می‌‌برم منزل ماکارف، بهش نشان می‌‌دهم… باید به ایوانبسکی، به ناتالی، ایوانوتا و به آنیسم بازبلبویچ هم نشان داد… رفتم! خداحافظ.»
می‌‌تیا کلاهش را سر گذاشت و فاتح و خوشحال به کوچه گریخت.

باز هم شرکت کره ای Netmarble بازی جذابی را منتشر کرد

 باز هم شرکت کره ای  Netmarble بازی جذابی را منتشر کرد

بازی Football Strike یک بازی سرگرم کننده و نسبتاً کم حجم در سبک فوتبال است که توسط شرکت Netmarble به صورت رایگان  برای سیستم عامل های اندروید 2.3.3 به بالا عرضه شده است. محوریت اصلی این بازی طنزآمیز است، بازیکن های واقعی مثل کریستیانو رونالدو از جمله شخصیت های اصلی در این بازی هستند که طراحی بامزه این فوتبالیست ها سبک این بازی را از حالت جدی دور کرده است.


ما به جز این مورد، باید گفت که بازی Football Strike دارای بخش های کاملی از جمله قابلیت مدیریت کردن تیم و چیدن ترکیب های اختصاصی درست مثل یک سرمربی حرفه ای است. حضور در انواع و اقسام مسابقات مثل تورنومنت ها به صورت آفلاین و یا بازی به صورت زنده و مستقیم با دیگر بازیکنان در هر جای کره زمین به صورت آنلاین از جمله نقات قوت این بازی به شمار می روند.


در Football Strike شما می توانید با انجام بازی های مناسب امتیاز کسب کرده و بخش های قفل شده را باز کنید. کنترلرهای مجازی بازی بسیار مناسب و ساده هستند. در سمت چپ تصویر یک Move Pad مجازی حرفه ای و در سمت راست تصویر دکمه های پاس و شوت و تکل دیده می شوند. شما می توانید رنگ لباس تیم خود را مدیریت کرده و یا از لوگوهای مختلف یکی را برای تیم خود انتخاب کنید.


در بازی Football Strike شما با کسب امتیاز بیشتر، سطح (Level) خود را ارتقاء خواهید داد. همچنین جهت ثبت امتیازات خود و ذخیره اطلاعات اکانت خود پیشنهاد می کنیم که بازی خود را با یکی از جی میل های خود سینک کنید. گفتنی است که بازی Football Strike به صورت کاملاً آنلاین بوده و بدون اینترنت اجرا نمی شود. در اولین اجرای بازی، مقداری اطلاعات به صورت آنلاین و از داخل خود بازی دانلود می شوند.

رفتار احمدی‌نژاد هنگام ورود حسن روحانی


حرکت احمدی‌نژاد هنگام ورود حسن روحانی به حسینیه امام



هکرها توانستند هواپیماهای در حال پرواز را هک و کنترل‌شان را به دست بگیرند

هکرها توانستند هواپیماهای در حال پرواز را هک و کنترل‌شان را به دست بگیرند


محققان امنیتی اسناد و گزارش‌هایی به سازمان جاسوسی امریکا ارائه دادند که خبر از امکان هک کامپیوتر هواپیماها و به دست گرفتن کنترل کامل موتورهای آن‌ها توسط هکرها می‌دهد. کریس روبرت، یکی از این مهندسان کامپیوتری و موسس آزمایشگاه One World Lab است که چنین ادعایی دارد. وی می‌گوید از طریق کامپیوترش به سیستم مرکزی سرگرمی مخصوص پرواز یکی از هواپیماهای خطوط هوایی United Airlines متصل شده و توانسته است به راحتی برخی کدها را بازنویسی و اجرا کند. در نتیجه، یک دستور پرواز برای یک موتور هواپیمای در حال پرواز صادر کرده است. تحقیقات دادگاه نشان می‌دهد چنین اتفاقی رخ داده و یک موتور بدون اراده خلبان باعث چرخش هواپیما به یک سمت خاص شده و حالتی نامتعادل به خود گرفته است. البته، فقط این نیست و وی توانسته پس از هک شبکه هواپیما از نرم‌افزاری به نام Vortex برای مانیتورینگ ترافیک اطلاعات سیستم اتاق کابین خلبان استفاده کند.




چندین ماه است که پرونده هک هواپیماها در دادگاه فدرال امریکا و سازمان جاسوسی این کشور گشوده شده و تحقیقات مفصل و گسترده‌ای در حال انجام است چون هک یک هواپیما به طور مستقیم به امنیت یک کشور و ربوده شدن هواپیماها ارتباط داشته و تهدیدی برای مسافران یا مقامات بلندپایه سیاسی و نظامی محسوب می‌شود. به طور ویژه، در ماه‌های فوریه و مارس با به دست آمدن اسناد جدید، تحقیقات وارد فاز بسیار جدی شده است. روبرت یکی از افرادی است که به طور مرتب در حال بازجویی و گفت‌وگو با مسئولان این پرونده است. وی در اعترافاتش اذعان می‌کند توانسته در طی سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ بیش از ۱۵ الی ۲۰ بار سیستم سرگرمی هواپیماها را هک کند. وی در حین پرواز یک کابل شبکه اترنت تغییریافته و سفارشی شده CAT6 را به طور مخفی به باکس الکترونیکی زیر صندلی جلوی خودش وصل کرده و وارد سیستم سرگرمی شده است. روبرت به صورت داوطلبانه اقدام به انتشار این اطلاعات کرده است تا رخنه‌ها و آسیب‌پذیری‌های سیستم‌های خطوط هواپیمایی کشف و برطرف شوند. دادگاه حکم تفتیش و مصادره تمامی اموال روبرت برای تحقیقات بیشتر را صادر کرده که طی آن یک انبار بزرگ تجهیزات الکترونیکی کشف شده است. مهندسان کامپیوتر سازمان جاسوسی امریکا در حال بررسی این تجهیزات و جمع‌آوری اطلاعات بیشتر هستند.


اتفاق دیگری که در این میان رخ داده است، اختلاف نظر بر سر زندان رفتن یا نرفتن روبرت و تهدیدآمیز یا بشردوستانه بودن هک‌هایی است که انجام داده است. برخی از کارشناسان امنیتی به شدت از وی دفاع کرده و اعتقاد دارند نباید جرم و مجازاتی برای وی در نظر گرفت. روبروت سال‌های زیادی روی امنیت سیستم کامپیوتری هواپیماها کار کرده و انواع شبیه‌سازی‌های را انجام داده است. خودش می‌گوید در تمامی هک‌های صورت گرفته اقدامی مخاطره‌آمیز برای سلامت هواپیما یا مسافران انجام نداده است و فقط یک بار دستوری برای یک موتور هواپیما صادر کرده است. در بیشتر اوقات هک وی شامل مشاهده اطلاعات تبادلی در هواپیما و سیستم‌ها بوده است.


کریس روبرت؛ هکر کلاه سفیدی که این روزها سروصدای زیادی بابت هک هواپیماهای خطوط هوایی امریکا به پا کرده است

در گزارش‌های ارائه شده هنوز نامی از فرد یا افرادی دیگری که توانسته باشند سیستم کامپیوتری هواپیماها را هک کرده باشند، نیست ولی به نظر می‌رسد گزارش‌های امنیتی دیگری نیز ارائه شده است که نشان می‌دهد کنترل هواپیماها از طریق کامپیوتر مرکزی آن‌ها در حین پرواز وجود دارد.


منبع : یک پزشک

امشب

امشب دلم از آمدنت سرشار است 

 فانوس به دست کوچه دیدار است

  آنگونه تو را در انتظارم که اگر 

  این چشم بخوابد آن یکی بیدار است 

عکس مشهور و همه‌گیر شده پسر، هزینه پیوند کلیه یک پدر را تأمین کرد!

عکس مشهور و همه‌گیر شده پسر، هزینه پیوند کلیه یک پدر را تأمین کرد!



به گمانم کمتر کسی باشد که این عکس را ندیده باشد. این عکس در سال ۲۰۰۷ گرفته شده بود و خیلی زود در اینترنت همه‌گیر شد و تبدیل به سمبل اهتمام و تلاش برای موفقیت شد. فرنگی‌ها اسم این پسر را گذاشتند Success Kid. روی همین عکس سخنان قصار و نقل‌قول‌هایی از افراد مشهور به کرات درج شده و در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها قرار داده شده است. این عکس متعلق به پسرکی به نام سام گرینر است. اما پدر همین پسر در سال ۲۰۰۶، دچار ناراحتی کلیوی شد و از سال ۲۰۰۹، به دنبال شدت یافتن ناراحتی، مجبور به دیالیز شد. پزشکان به او پیوند کلیه را پیشنهاد کردند، اما آنها توانایی مالی، تأمین هزینه را که حدود ۷۵ هزار دلار در آمریکا می‌شد، نداشتند. تا اینکه آنها صفحه‌ای در سایت gofundme درست کردند و تقاضای کمک همگانی کردند و خوشبختانه در زمانی کوتاه نزدیک به صدهزار دلار کمک جمع‌آوری شد. سام الان ۸ ساله است، چه کسی فکرش را می‌کرد که یک ژست اتفاقی او در کنار دریا، روزی بتواند جان پدرش را نجات بدهد!

علی عبدالمالکی

دانلود دمو آلبوم جدید و فوق العاده زیبا و شنیدنی علی عبدالمالکی به نام

 مخاطب خاص

 

اضطراب

بیهوده در اضطراب ماندیم همه
در تاب و تب و عذاب ماندیم همه
این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد
عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه

کنچیتا وورست



کونچیتا تقریباً یک شب به یک سوپراستار جهانی تبدیل شد. در حقیقت، جستجوها نشان می‌دهند او حتی گوی سبقت را نیز از بیانسه و لیدی گاگا که الگوی او بودند، ربود.


کُنچیتا ورست با نام اصلی توماس "تام" نیویرت خوانندهٔ اهل کشور اتریش است. کنچیتا هنرمندی دگرجنس‌پوش است و خود را به لحاظ جنسی «نه مرد و نه زن» معرفی می‌کند.


«ریش بیانگر این است می‌توانید به هر چیزی که می‌خواهید برسید، مهم نیست چه کسی باشید یا چه شکلی باشید.»



پنجاه و نهمین مسابقه آواز یوروویژن درکپنهاگ در ماه مه برگزار شد و رکورد جدید ۱۹۵ میلیون بازدید تلویزیونی و بیش از ۱۲۰ میلیون جستجو را از آن خودش کرد. ۳۷ کشور در سراسر اروپا در این رقابت شرکت کردند اما پس از اینکه کونچیتا وورست با آهنگش Rise Like A Phoenix‏ توجه این برنامه نمایشی رو به سمت خودش جلب کرد، اتریش برنده این رقابت‌ها شد.

جذابترین برنامه‌های اندروید در سال ۲۰۱۴ به انتخاب گوگل!

جذاب ترین برنامه‌های اندروید در سال ۲۰۱۴ به انتخاب گوگل!


گوگل طبق روال هرساله امروز لیستی از بهترین اپلیکیشن‌های اندروید در سال جاری میلادی را به انتخاب خود در گوگل پلی منتشر کرد. پس اگر یک گوشی یا تبلت اندرویدی دارید سری به این لیست بزنید.



wunderlist




لیست انجام کارهای روزانه که دارای نسخه‌های موبایل، تبلت و پی‌سی بوده و از ویژگی‌های مهم آن می‌توان به رابط کاربری زیبا، همگام‌سازی و سازگاری با Android Wear اشاره کرد.



swiftkey



 می‌توان سوییفت‌کی را بهترین کیبورد برای سیستم‌عامل اندروید نامید. تم‌های زیبا و متنوع، پشتیبانی کامل از زبان فارسی، یادگیری کلمات به مرور زمان و همچنین از پیامک‌ها و ایمیل‌ها، تصحیح خودکار و قابلیت تایپ با کشیدن انگشت از ویژگی‌های کلیدی این اپ رایگان هستند.

lumosity

 شاید یکی از بهترین اپلیکیشن‌ها برای تمرین دادن مغز شما برای تمرکز، دقت و سرعت Lumosity باشد. این اپ البته کاملاً رایگان نیست و برای استفاده از تمامی مراحل و امکانات آن باید سالانه ۶۰ دلار بپردازید!
frontback


 با این اپ ساده می‌توانید همزمان با دوربین‌های جلو و پشت گوشی خود عکس گرفته و آن را به صورت یک تصویر به اشتراک بگذارید. ضمیمه کردن مکان فعلی، هش‌تگ‌ها و منشن‌ها در یک شبکه اجتماعی نوپا از ویژگی‌های دیگر این اپ است.



برای دیدن برنامه های دیگر و دانلود آنها سری به سایت فارنت بزنید ...

10 شخصیت به یاد ماندنی سینمای ایران که علاقه‌مند به معاشرت با آنها هستیم


10 شخصیت به یاد ماندنی سینمای ایران که علاقه‌مند به معاشرت با آنها هستیم


تا به حال چند بار شده موقع تماشای فیلمی، انقدر از دیدن یکی از شخصیت‌هایش کیف کنید که ناخودآگاه دل‌تان بخواهد مثل مرد رز ارغوانی قاهره وودی آلن از تصویر بیاید بیرون و بشود یکی از حقیقی‌های زندگی شما و کسی که دوست دارید با او معاشرت کنید؟ این لیست، شامل ده نفر از همان‌هایی است که دیدن‌شان در سینمای ایران ما را حسرتی کرده و صدای آخ‌مان را در آورده است.





1 :


نوکرتم ابی جون. از همون اول که پیچیدی تو قاب و قامتت کنار آق حسینی قرار گرفت، خاطرخواهت شدم لوطی. تازه از زندان دراومده بودی و جایی برای موندن نداشتی. یه شماره دستت بود که هر چی زنگ زدی، هیچ لاکرداری پیدا نشد از اون ور خط جوابت رو بده. پس مثل همیشه‌ت چرخیدی و خیابان‌ها رو گز کردی تا بلکه بفهمی چه خبره تو این شهر و کی به کیه؟ نفهمیدی مشتی. مال این شهر نبودی که بخوای سر از قاذوراتش در بیاری. پس سر بساط ترنابازی و بعد از کلی بالا پایین که با خودت داشتی تصمیم گرفتی بشی مطیع اوامر آق حسینی. حکمش رو اجابت کردی و تو خیالت بود که این یه بار می‌تونه تنت جون بگیره و از خجالت خودت دربیای. کلافه شده بودی بس که تا دم خان هفتم رفتی و تو نرفته، برگشتی. می‌خواستی کاری کنی که برسی به فینال ابی جون. جایی که مست و پاتیل و صورت زخمی نشستی رو کاپوت تاکسی و تعریف کردی برامون: اینجا آخریه. همه اینجان؛ بستنی فروشه، بچه‌های کوچه سرخپوستا، شیش سر نون خور این بی‌نون... اینجا فیناله. همیشه تا در خان هفتم رفتم ولی تو نرفتم...



اگه دوست دارین این ادامه این مطلب جالب رو بخونین حتما یه سری به سایت 7 فاز بزنین ...

  • ابی - بهروز وثوقی/ کندو (فریدون گله)
  • بی‌بی - پروین‌دخت یزدانیان/ قصه‌های مجید (کیومرث پوراحمد)
  • پسرخاله - حمید جبلی/ کلاه قرمزی و پسرخاله (ایرج طهماسب، حمید جبلی)
  • حاج کاظم - پرویز پرستویی/ آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا)
  • رضا - رضا داودنژاد/ مصائب شیرین (علیرضا داودنژاد)
  • سیما ریاحی - هدیه تهرانی/ شوکران (بهروز افخمی)
  • استاد - مهدی احمدی/ شب‌های روشن (فرزاد موتمن)
  • آیدا - مریم پالیزبان/ نفس عمیق (پرویز شهبازی)
  • علی رضوان - بهرام رادان/ کنعان (مانی حقیقی)
  • مادربزرگ - کبری حسن زاده/ مرهم (علیرضا داودنژاد)

DU Battery Saver PROنرم افزاری قدرتمند برای مدیریت مصرف انرژی

DU Battery Saver PRO

DU Battery Saver PROنرم افزاری قدرتمند برای مدیریت مصرف انرژی و کاهش مصرف باتری اندروید بوده و دارای قابلیت‌های بی‌نظیری است. این نرم افزار با روش‌های خاص مشکلات مصرف بالای باتری گوشی اندرویدی شما را کشف و آن‌ها رفع کرده و باعث عمر بیشتر باتری شما خواهد شد.



   
  

اگر شما نیز از افرادی هستید که باتری اسمارت فون و یا تبلتتان زمان بسیار محدودی شارژ را نگه می دارد پیشنهاد می دهیم با ما همراه باشید تا یکی دیگر از قدرتمندترین و بهترین اپلیکیشن های مدیریت مصرف باطری را به شما معرفی نماییم و با داشتن آن برروی موبایل خود تا ۷۰ درصد در مصرف باتری صرفه جویی نمایید! این نرم افزار به صورت کاملا حرفه ای گامی اساسی در زمینه ی بهینه سازی باطری موبایل شما برمیدارد و با کارهای متعدد به طرز چشمگیری مصرف باتری گوشیتان را کاهش خواهد داد!



ژاپن چگونه ژاپن شد؟


ژاپن چگونه ژاپن شد؟




مردمِ و دولتِ ژاپن، بیش از دو قرن، با سایر جهان، در قطع ارتباط کامل به سر می‌بردند. قطع ارتباطی که با وضعیتِ امروزِ کره‌ی شمالی، حتا با عجیب‌ترین و داستانی‌ترین روایت‌های آن، اصلاً قابل مقایسه نیست.

امروز، ۱۶۰ سال بعد از زمانی که ژاپن درهایش را به روی دنیا باز کرد، از حال و روزِ ژاپنی‌ها در دوران ایزوله بودن‌شان اطلاعات زیادی داریم. اطلاعاتی که بازخوانی‌شان، بیش از همه، اهمیتِ رسانه‌ها را به ما نشان می‌دهد. رسانه‌هایی که امروزه شامل ماهواره و اینترنت هستند، و در کره‌ی شمالی ممنوع، و سه چهار قرن قبل روایت‌های دهان به دهان بودند و نوشته‌هایی کاغذی، که حکومت ژاپن از اهمیت‌شان به خوبی آگاه بود.



نشانِ خاندانِ توکوگاوا: سه برگِ ختمی درون یک دایره

از سال ۱۶۰۳ که ایه یاسو توکوگاوا، سلسله‌ی شوگون‌سالارِ توکوگاوا را تأسیس کرد، به اهمیتِ نفوذِ خارجی‌ها پی برد، و به خصوص از گسترشِ سریع و روزافزونِ مسیحیت هراس داشت؛ نفوذ و گسترشی که برای ارزش‌های دینی و سنت‌های اجتماعیِ کهنِ ژاپن، تهدیدی جدی به حساب می‌آمد. دولتمردانِ ژاپن در این دوران، به سرعت در مقابل مسیحیان واکنش نشان داده، با پیگرد و آزار و قتل‌عام، آنان را تقریباً به طور کامل نابود کرده، و از سویِ دیگر، به جز عده‌ی قلیلی تاجر هلندی، همه‌ی بازرگانانِ غیر ژاپنی را، با این فرض که منشأ گسترش مسیحیت هستند، از کشور اخراج کردند. این‌گونه بود که در سال ۱۶۴۱، هم‌زمان با دوران حکمرانیِ سومین شوگون –ایه میتسو- ژاپن عملاً به کشوری منزوی بدل شد. کشوری پشتِ دیوارهای آهنی.

اما این انزوای خودخواسته، آن‌قدرها هم سیاه نبود. در همین ایام بود که ژاپنی‌ها تمام حواس خود را معطوف به پیشرفت داخلی کردند. حرفه‌ها و تجارت محلی‌شان رونق پیدا کرد، رشد ادبیات و هنر بومی‌شان سرعتِ چشمگیری گرفت، شهرهای بزرگ‌شان ساخته شد و آموزه‌های کهن، در زندگیِ مردم، دوباره نقشی تعیین کننده یافت: آموزه‌هایی که مروّج برتریِ ژاپنی‌ها بر دیگر مردمان دنیا بود، و بر این عقیده پای می‌فشرد که خارجی‌ها بربرهایی هستند که باید از آن‌ها ترسید و دوری گزید.




نخستین شوگونِ خاندان توکوگاوا: ایه یاسو

سال‌ها بعد، وقتی که در دهه‌ی ۱۸۲۰، رفت و آمدِ کشتی‌های غربی، در آب‌های ژاپن شدت گرفت، دولتمردانِ ژاپنی که وارثِ سنتِ توکوگاوا بودند، متوجه موقعیت حساسی شدند که ممکن بود سیاست انزوای کشور را به خطر اندازد، به همین جهت دست به دامانِ رسانه‌های زمان خود شدند، و دستور دادند رساله‌هایی تهیه شود، که آموزه‌های کهن را به مردم یادآوری کند، و شرارت و خباثتِ بربرهای خارجی را دوباره به یادشان اندازد. یکی از این رساله‌ها را آیزاوا سه‌ایشی‌سای، متفکر ملی‌گرای ژاپنی، در سال ۱۸۲۵ نوشت، که بخشی از آن را با هم می‌خوانیم:

بربرهی غربی کشورهای مستقلی دارند که با هم در کشمکش و رقابت هستند، اما همه از یک خدا پیروی می‌کنند. وقتی قرار است به یاری این خدا چیزی به دست آید، گرد هم جمع می‌شوند تا به هدف‌شان دست یابند، و در منافع سهیم می‌شوند. اما وقتی که جنگ و دعوایی پیش می‌آید، هر کدام برای حفظِ خود درون مرزهایشان می‌مانند. به همین خاطر است که وقتی در غرب دعوا وجود دارد، شرق از صلح و آرامش بهره می‌برد. اما وقتی جنگ و دعوا فروکش می‌کند، آن‌ها به هر سو راه می‌افتند تا کشورهای دیگر را تاراج کنند، و آن‌وقت شرق گرفتار می‌شود… آیا این بربرهای غربی که تقریباً سه قرن است بر دریاها مسلط اند، از نظر هوش و دلاوری بر دیگران برتری دارند؟ آیا نهادهای اجتماعی و اجرای عدالتِ آن‌ها از هر نظر کامل است؟ به هیچ وجه. همه‌ی آن‌چه آن‌ها در اجرای نقشه‌هایشان به آن تکیه دارند مسیحیت است… وقتی این بربرها نقشه می‌کشند بر کشور دیگری مسلط شوند، با گشودن بابِ تجارت آغاز می‌کنند و مترصد می‌مانند تا نقطه ضعفی پیدا کنند. اگر فرصت پیدا کنند، برای فریفتن دل‌های مردم، به تبلیغِ دینِ بیگانه‌ی خود می‌پردازند. وقتی عقیده و ایمان مردم تغییر کرد، می‌شود آن‌ها را آلت دست قرار داد، و دیگر چیزی نمی‌تواند آن را متوقف سازد… گمراه کردنِ مردم و سرنگونیِ دولت، به اراده‌ی خداوند نسبت داده می‌شود. بنابراین به نامِ عشقِ فراگیر [خداوند] استیلای بر سرزمین عملی می‌شود. گرچه حرص و آز انگیره‌ی واقعی است، با نقابِ قیام به عدالت و تقوا ظاهر می‌شود. بلعیدن کشور و استیلای بر سرزمین‌هایش تماماً به این روش صورت می‌پذیرد.

می‌بینید که نویسنده چقدر هوشیارانه نوشته است. درست است که این رساله در اصل رساله‌ای تبلیغی بوده، و به چاشنیِ توهم و ترس از بیگانه آغشته است، اما گاهی، روشِ معمولِ کشورهای غربی را، چنان هوشمندانه توضیح می‌دهد، که مخاطب از خودش می‌پرسد: اگر ژاپنی‌ها دو قرن در انزوای کامل به سر برده بودند، چطور چنین دقیق و مفصل دشمنان‌شان را می‌شناختند؟ آیا این تحلیل‌ها، از روزگارِ قبل از انزوا باقی مانده بودند؟ آیا مورخان و فلاسفه‌ی دو قرنِ قبل هم همین نگاه را داشتند؟ و اگر بله، پس آیا دولتِ دیکتاتورِ شوگون‌سالار، چه چاره‌ی دیگری داشت جز بستنِ درهای کشور به روی هر گونه اندیشه و انسان و مؤسسه‌ی خارجی؟


قسمتِ دومِ این نوشته، درباره‌ی تفاهم‌نامه‌ای خواهد بود که آمریکایی‌ها ژاپن را وادار به امضاءش کردند. تفاهم‌نامه‌ای که درهای ژاپن را به روی دنیا باز کرد، و هم‌زمان، دوران جدیدی در تاریخ این کشور گشود.

شیر هم که باشی وقتی با بچت بازی میکنی باید موش بشی


شیر هم که باشی وقتی با بچت بازی میکنی باید موش بشی


ضرب شست هاشمی رفسنجانی به مصباح یزدی



به دنبال حملات هفته‌های اخیر محمدتقی مصباح یزدی به علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، وب‌سایت هاشمی رفسنجانی، روز دوشنبه (۳۰ تیر-۲۱ جولای)، تصویر نامه‌ای را متعلق به ۲۴ سال قبل منتشر کرده که در آن، مصباح یزدی با «دام عزه العالی» خواندن هاشمی رفسنجانی، از او درخواست کرده بود تا ۱۵۰ هزار دلار هزینه سفر بیست نفر از «فضلای حوزه علمیه و اعضای گروه فلسفه بنیاد باقرالعلوم» متعلق به خود را برای سه هفته به کانادا و آمریکا تامین کند.

وب‌سایت هاشمی رفسنجانی در عنوان این نامه نوشته است: «وقتی هاشمی دام عزه العالی بود